گنجور

 
۱۹۰۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۳

 

... دورگردونت صلاها سزندکای بیخبر

تا نفس داری ز گردش پای جام مل مبند

سرگذشت عبرت مجنون هنوز افسانه نیست ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۰۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۲

 

... بیخود شیوه نازم که به یک ساغر رنگ

نه فلک گردش از آن نرگس مستم دادند

دل خون گشته که آیینه درد است امروز ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۰۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۶

 

خوش خرامان اگر اندیشه جولان کردند

گردش رنگ مرا جنبش دامان کردند

دام من در گره حلقه افلاک نبود ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۰۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۵

 

... چه دمد ز صنعت صفر نی به جز اینکه ناله فزون کند

به خیال گردش چشم او چمنی ست صرف غبار من

که ز دور اگر نظرم کنی مژه کار بوقلمون کند ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۰۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۱

 

... گرد ما آن به که بیرون زین بیابان بشکند

ساغر قربانیان از گردش افتاده ست کاش

دور مژگانی خمار چشم حیران بشکند

وحشتی دارم درین گلشن که چون اوراق گل

رنگ اگر درگردش آرم طرف دامان بشکند

یک تامل گر شود صرف خیال نیستی ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۰۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۳

 

... چرخ محال است دهد داد دل بیدل ما

گردش آن چشم مگر جام تغافل شکند

بیدل دهلوی
 
۱۹۰۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۴

 

... لن ترانی شد و در آتش طورم افکند

خواندم از گردش پیمانه تحقیق خطی

که به ظلمتکده حیرت نورم افکند ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۰۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۴

 

... بیخود احرام گلزار خیال کیستم

گردش رنگم ره معشوقه ای سر می کند

حیرت اظهاریم بیدل لذت تحقیق کو ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۰۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۲

 

... جوهر من در آینه فکر وطن نمی کند

نیست به عالم جنون گردش رنگ عافیت

هیچکس از برهنگی جامه کهن نمی کند ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۱۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۶

 

... جایی که مرد ناله کند زن چه می کند

رنگ به گردش آمده ای در کمین ماست

گر سنگ نیستیم فالاخن چه می کند ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۱۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۳

 

... ای جنون برخیز تا مینای گردون بشکنیم

طالع برگشته تا کی گردش ساغر بود

بی فنا مژگان راحت گرم نتوان یافتن ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۱۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰۶

 

... می تند بیدل جهانی بر تک و تاز امل

نه فلک یک گردش ما سوره جولاه بود

بیدل دهلوی
 
۱۹۱۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵

 

گر خیال گردش چشم توام رهبر شود

چون قدح هر نقش پایم عالم دیگر شود ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۱۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۲

 

می و نغمه مسلم حوصله ای که قدح کش گردش سر نشود

بحل است سبکسری آنقدرت که دماغ جنون زده تر نشود ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۱۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰۳

 

... جهان حادثه از وضع من گرفت سبق

بقدر گردش رنگ من آسمان گردید

چو طفل اشک مپرس از رسایی طبعم ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۱۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۹

 

... آغوش بیخودی خط پرگار راحت است

رنگ به گردش آمده ای را پناه گیر

با دل چه الفت است نفس را در این مقام ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۱۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۱

 

... عمری ست آسمان به هوا چرخ می زند

گردش نرفت از این سر بی اعتبار مغز

بیمعرفت به فتوی تحقیق کشتنی است ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۱۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۳

 

... در آن چمن که نه ای رنگ این بهار مریز

خراب گردش آن چشم نشیه پرور باش

به ساغر دگر آب رخ خمار مریز ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۱۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۸

 

... گلرخان دام وفا از صید الفت چیده اند

گردش چشمی که هوش می برد جام است و بس

هرچه می بینی بساط آرای عرض حیرت است ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۲۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۹

 

... از این بساط گرفتم عیار فطرت یاران

سری که شد تهی از مغز گردش فلک استش

به ابر و رعد خروشم حقی است کاین مژه ی تر ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۹۴
۹۵
۹۶
۹۷
۹۸
۱۳۰