گنجور

 
۱۸۸۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۰

 

... اثر وفا ندهد رضا به خمار نشیه مدعا

نگهی که گردش رنگ ما خط ساغرت به در آورد

ز طواف کعبه که می رسد به حضور مقصد آرزو ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۸۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۴

 

... گر دل گره ندارد بر طبع ما چرا زد

در نیم گردش رنگ دور نفس تمام است

جام هوس نباید بر طاق کبریا زد ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۸۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۷

 

... کنم گردی که دور از من به صد فرسنگ برخیزد

فلک در گردش است از وهم ممکن نیست وارستن

مگر از پیش چشم این کاسه های بنگ برخیزد ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۸۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۹

 

... چسان بیتابی عاشق نگیرد دامن حیرت

که از طرز خرامش گردش ایام می خیزد

ز جوش خون دل بر حلقه آن زلف می لرزم ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۸۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۱

 

... یارب به زبان ناید و در گوش نباشد

جایی که به گردش زند انداز نگاهت

چندان که نظرکار کند هوش نباشد ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۸۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۷

 

... بوی گل ما ناله بلبل شده باشد

هر دم قدح گردش آن چشم به رنگی ست

ترسم نگه یار تغافل شده باشد ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۸۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۷

 

... جنون فطرتی در رقص دارد نبض امکان را

همه گر پا به گردش آوری بی سر نمی باشد

تأمل بی کمالی نیست در ساز نفس بیدل ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۸۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۹

 

... آن دل که تهی باشد ازکینه نمی باشد

هر جلوه که در پیش است گردش به قفا دریاب

فردایی این عالم بی دینه نمی باشد ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۸۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۶

 

... آررو فضولی کرد جستجو ستمگر شد

گردش فلک دیدی ای جنون تأمل چیست

دور دور بیباکی ست شیشه وقف ساغر شد ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۹۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۸

 

نقطه دل گرد خودگشت و خط پرگار شد

گردش این سبحه تا هموار شد زنار شد

ساز استعداد این محفل تحیر نغمه بود ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۹۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۳

 

... مستغنی ام ز دیر و حرم کرد بیخودی

برگرد خویش گردش رنگم طواف شد

آخر به ناله دعوی طاقت نرفت پیش ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۹۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۸

 

... ای شرر تا چند خواهی غافل ازخود تاختن

گردش چشم است میدانی که فرصت می کشد

نوحه بر تدبیرکن بیدل که در صحرای عشق ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۹۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۱

 

... عروج عالم اقبال بیخودی دگر است

به گردش آنچه ز رنگم پرید گردون شد

نوای ساز رعونت قیامت انگیز است ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۹۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۸

 

... بجا واماندنت زیر قدم صد دشت گم دارد

اگر در گردش آیی خانه با فرسنگ می جوشد

جهان را بی تأمل کرده ای نظاره زین غافل ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۹۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۹

 

... کای حریفان نقش اسکندر نمی دانم چه شد

گردش رنگی و چشمکهای اشکی داشتم

این زمان آن چرخ و آن اختر نمی دانم چه شد ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۹۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۸

 

... نصیب دانه نبود ز آسیا غیر از پریشانی

غبار خاطرم کی گردش افلاک بنشاند

اگر از موج گوهر می توان زد آب بر آتش ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۹۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۷

 

... ز سایه سرو هم اینجا خمیده می ماند

زمین و زلزله گردون و صد جنون گردش

در این دو ورطه کسی آرمیده می ماند ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۹۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۹

 

... روسفید الفت از چشم سفیدم کرده اند

نوبهار گردش رنگ تماشا نیستم

از قدم آیینه شوق جدیدم کرده اند ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۹۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۴

 

... سامان نوبهار گلستان ما و من

رنگ پریده ای ست که گردش ندیده اند

از گاو آسمان چه تمتع برد کسی ...

بیدل دهلوی
 
۱۹۰۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۸

 

... غافل از کیفیت نیرنگ حال ما مباش

گردش آرایان رنگ عافیت پیمانه اند

از محبت پرس حال خاکساران وفا ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۹۳
۹۴
۹۵
۹۶
۹۷
۱۳۰