نه غنچه سر به گریبان کشیده میماند
ز سایه سرو هم اینجا خمیده میماند
زمین و زلزله،گردون و صد جنون گردش
در این دو ورطه کسی آرمیده میماند
ز بلبل و گل این باغ تا دهند سراغ
پر شکسته و رنگ پریده میماند
ز یأس، شیشهٔ رشکی مگر زنیم به سنگ
وگرنه صبح طرب نادمیده میماند
خیال نشتر مژگان کیست در گلشن
که شاخگل به رک خونکشیده میماند
به دور زلف تو گیسوی مهوشان یکسر
به نارسایی تاک بریده میماند
چو گل به ذوق هوس هرزهخند نتوان بود
شکفتگی به دهان دریده میماند
خیال کینه به دل گر همه سر موییست
به صد قیامت خار خلیده میماند
طراوت من و مایی که مایهاش نفس است
به خونی از رگ بسمل چکیده میماند
گداخت حیرتم از نارسایی اشکی
که آب میشود و محو دیده میماند
ز بسکه رشتهٔ ساز نفس گسیخته است
نشاط دل به نوای رمیده میماند
غنیمت است دمی چند مشق ناله کنیم
قفس به صفحهٔ مسطر کشیده میماند
به هرچه وانگری سربه دامن خاک است
جهان به اشک ز مژگان چکیده میماند
حیا نخواست خیالش به دل نقاب درد
که داغ حسرت بیدل به دیده میماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فلک به آبله خار دیده میماند
زمین به دامن در خون کشیده میماند
طراوت از ثمر آسمانیان رفته است
ترنج ماه به نار کفیده میماند
زمین ساکن و خورشید آتشین جولان
[...]
بهشت عدن به حسن رسیده میماند
بهار خلد به خطّ دمیده میماند
بهوشتر ز حبابی، به مجلس تو چرا
حدیث شکوة ما ناشنیده میماند!
حیا ز شرم تو خوی گشت و در بهار خطت
[...]
فلک به قامت پیر خمیده می ماند
جهان بدیهه تاراج دیده می ماند
نهال گر به نظر نیزه است خون آلود
به باغ سرو به تیر خزیده می ماند
کدام صید گشادست سینه را چو هدف
[...]
بهار عمر به صبح دمیده میماند
نفس به وحشت صید رمیده میماند
نسیم عیش اگر میوزد درین گلشن
به صیت شهپر مرغ پریده میماند
به هرچه دیده گشودیم موج خون، گل کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.