به هرجا باغبان در یاد مستان تاک بنشاند
بگو تا بهر زاهد یک دو تا مسواک بنشاند
به گلشن فکر راحت غنچه را غمناک بنشاند
گهر را ضبط خود در عقدهٔ امساک بنشاند
به رفع تلخی ایام باید خون دل خوردن
مگر صهبا خمار وهم این تریاک بنشاند
صباگر مرهم شبنم نهد برروی زخمگل
ز خار منتش عمری گریبان چاک بنشاند
درینگلشن نهال ناله دارد نوبر داغی
گل ساغر تواند چید هرکس تاک بنشاند
خیال طرهٔ حور است ز!هد را اگر بر سر
ز بهر زلف حوران شانه از مسواک بنشاند
دمی چون صبح میخواهم قفس بر دوش پروازی
چونگل تاکی سپهرم در دل صد چاک بنشاند
چو عشق آمد، خیال غیر، رخت از سینه می بندد
شکوه برق گرد یک جهان خاشاک بنشاند
شکار زخمیام، بیتابیام دارد تماشایی
مبادا جوش خونم الفت فتراک بنشاند
گر چرخت نوازشکرد از مکرش مباش ایمن
کمان چون تیر را در برکشد بر خاک بنشاند
نصیب دانه نبود ز آسیا غیر از پریشانی
غبار خاطرم کیگردش افلاک بنشاند
اگر از موج گوهر میتوان زد آب بر آتش
عرق هم گرمی آن روی آتشناک بنشاند
به ساز عافیت چون شعله تدبیری نمییابم
ز خود برخاستن شاید غبارم پاک بنشاند
چوگل پر میزنم در رنگ و از خود برنمیآیم
مرا این آرزو تا کی گریبان چاک بنشاند
به رنگ قطره با هر موج دارم نقد ایثاری
مبادا گوهرم در عقدهٔ امساک بنشاند
تحیر گر نپردازد به ضبط گریهٔ عاشق
غبار عالمی از دیده ی نمناک بنشاند
طربخواهی نفس در یاد مژگانش بهدل بشکن
تواند جام می برداشت هرکس تاک بنشاند
صفای باده ی تحقیق اگر صیقل زند ساغر
برون چون زنگت از آیینهٔ ادراک بنشاند
به شوخی مشکل است از طینتم رفع هوس بیدل
مگر آب از حیا گشتن غبار خاک بنشاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالاتی از عشق و شعور انسان در همنشینی با طبیعت و زیباییها میپردازد. شاعر به باغبان اشاره میکند که درختان و گلها را در باغهای خود میکارد و این باغها نمادی از احساسات انسانی هستند. از غم و خوشی، طراوت و پژمردگی در زندگی صحبت میشود و نشان میدهد که زندگی پر از تلخیها و خوشیهاست.
شاعر به عشق، آرزوها، و دغدغههای عاشقانه خود میپردازد و بیان میکند که چگونه میتوان از تلخیهای روزگار عبور کرد و بر مشکلات غلبه کرد. او به یاد مستان و اثرات شگفتانگیز عشق اشاره میکند و به تاثیری که خمار عشق بر دل فرد میگذارد، اشاره میکند.
در نهایت، شعر به تأمل در لحظات زندگی و زیباییهای آن پرداخته و از عشق و روحیات انسانی به تصویر میکشد. هر بیت گویا از غم، شوق، و حسرتهایی است که در جستجوی عشق و زیبایی در دل انسان وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر جا که باغبان در خاطر مستان انگور بکارد، بگو تا زاهد هم برای خود یک یا دو مسواک بگذارد.
هوش مصنوعی: در گلستان فکر، آرامش غنچه را با اندوه همراه میسازد و در این نگرش، گوهر وجود را نیز در قید و بند خودداری قرار میدهد.
هوش مصنوعی: برای مقابله با دشواریهای زندگی، باید از درد و رنج شکایتی نکنیم، مگر اینکه نوشیدنی خوشطعم و یا مواد مخدر حال ما را بهتر کند.
هوش مصنوعی: اگر نسیم، شبنم را بر زخم گل بپاشد، این باعث میشود که گل از زخم خود آرامش یابد و دیگر به خاطر خارهایی که دارد، گریبانش را پاره نکند و آرامش بیشتری پیدا کند.
هوش مصنوعی: این گلستان سرشار از زندگی و احساسات است. در اینجا، درختی وجود دارد که از غم و اندوه خبر میدهد و گلهای تازهای که در حال شکفتن هستند، خود نشانهای از زیبایی و درد جدایی هستند. هرکس که برای خود انگور بکارد، میتواند میوههای شیرین و خوشی را برداشت کند.
هوش مصنوعی: تصویر موهای دلبرانه و زیبای حوریان در ذهن است؛ گویی برای شانه زدن زلفهای حوران، به جای شانه، از مسواک استفاده میشود.
هوش مصنوعی: لحظهای میخواهم که مانند صبح روشن و تازه باشد، قفسی که بر دوش دارم، به پروازی شبیه گل بر روی تاک تبدیل شود و خاوران (سپهر) در دل من جایی برای زخمها و چاکهایم فراهم آورد.
هوش مصنوعی: زمانی که عشق وارد دل شود، تمام افکار و خیالات دیگر از درون فرد خارج میشوند. عشق مانند برقی است که نغمهای را از میان انبوهی از خاشاک به یادگار میگذارد.
هوش مصنوعی: من زخمیام و در حالتی ناآرام به سر میبرم، نکند که خونم به خاطر این احساسات شدید، باعث شود که به دام بیفتم.
هوش مصنوعی: اگر خوب و مهربانانه با تو رفتار کرد، فریب نخور. مانند کمان که اگر تیر را خودش به دوش بکشد، ممکن است آن را بر زمین بیندازد.
هوش مصنوعی: دانهای که در آسیاب نیست، جز سردرگمی و بینظمی نصیبش نمیشود. گرد و غبار یادهایم، چه زمان در چرخش آسمانها آرام میگیرد؟
هوش مصنوعی: اگر بتوان از امواج دریا مروارید به دست آورد، به همین ترتیب هم اگر قطرهای عرق بر آتش بریزد، میتواند حرارت آن را کاهش دهد.
هوش مصنوعی: در زندگی که با آرامش و راحتی دنبال میشود، نمیتوانم تدبیر و برنامهریزی مناسبی داشته باشم. شاید اگر از خودم برخیزم و تلاش کنم، بتوانم مشکلاتم را برطرف و غبار ناامیدی را از خود بزدایم.
هوش مصنوعی: من همچون پرندهای که در میان رنگها پرواز میکند، در تلاش برای رسیدن به خواستههایم هستم و از خودم دور نمیشوم. اما نمیدانم تا کی این آرزو میتواند مرا به این حال و روز وا دارد.
هوش مصنوعی: من مانند قطرهای هستم که با هر موجی در دریا حرکت میکنم و به خاطر ایثار و فداکاریام امید دارم که ارزش و گوهری که دارم، به خاطر خودداری و احتیاط از دست نرود.
هوش مصنوعی: اگر کسی در حیرت غرق نشود، گریههای عاشق میتواند غبار و مشکلات زندگی را از چشمان او پاک کند.
هوش مصنوعی: کسی که به یاد مژگان معشوقش باشد و از این یاد خوشحال شود، میتواند با دل شاد، شراب بنوشد و از زندگی لذت ببرد. هر کس که درخت انگور بکارد، میتواند از می لذت ببرد.
هوش مصنوعی: اگر دل پاک و خالصی برای پیگیری حقیقت وجود داشته باشد، این دل به مانند آیینهای میتواند زنگاری که بر تفکر نشسته را از بین ببرد و زیباییهای واقعی را نمایان کند.
هوش مصنوعی: کنار گذاشتن تمایلات و خواستههای نفسانی برای من دشوار است، مگر اینکه مثل آب، حیا و شرم بر من تأثیر بگذارد و مانند گرد و غبار برطرف شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.