شنیدم درآن تیره شام سیاه

سپردند آن کودکان هرچه راه

نگشتند جز اندک ازکوفه دور ...

... نمایید این خاتم من بدوی

سوی یثرب آیید از او راه جوی

نشان چون زمن بیند آن مرد دین ...

... درآن تیره شب گم نمودند باز

جوانان فرزانه راه حجاز

چو کین جستن آمد جهان کام او ...

... زبیم بد اندیش آبش دهد

بلی سر چو در راه جانان دهند

شهیدان حق تشنه لب جان دهند ...

... به دیگر دیار است بنگاهشان

به سوی جهان دگر راهشان

ز دلدارشان هست کام دگر ...

... سوارا چرا آمدی بی ستور

پیاده سپردی یکی راه دور

بگفتش زمن هیچ پاسخ مجوی ...

... همی تازی از بهر یغمای من

تو دورم ز راه خدا می کنی

به بیگانگان آشنا می کنی ...

... بری آبرو چند برهر درم

به یکسو شو از راه من شرم دار

کزین پس نباشد مرا با تو کار ...

... زهر دست مردم گروها گروه

کشیده بسی توسن راهوار

بسی ناقه با هودج شاهوار ...

... که کردی به جان مریمش بنده گی

برآمد خرامان به همراه شاه

به برج عماری درون شد چو ماه ...

... گرفتند هریک به محمل مکان

سپس شاه برناقه ی راهوار

چو پیغمبر آمد به رفرف سوار ...

... چو آمد به تنعیم شه با سپاه

بیا سود از رنج و تیمار راه

... فرستاد آن هر دو رانزد شاه

که شاید بدارند شه را ز راه

... چو بگرفت بر باره گی شد سوار

به همراه یحیی بپیمود راه

همی تا رسیدند نزدیک شاه ...

... به فرمان دادار پروردگار

در این راه گردیده ام رهسپار

چو عبدالله ازشه بدین سان شنید ...

... گروگان عهد شهنشاه کرد

به فرمان شه رخ سوی راه کرد

چو او رفت مویان ز درگاه شاه ...

ازآن جایگه نیز بسپرد راه

به امر جهان آفرین با سپاه ...

... منم با حق و نیز حق با من است

نهفته مرا حق به پیراهن است

زما گر بود کودکی حق نماست ...

شنیدم که در ثلعبیه ز راه

تنی دو رسیدند نزدیک شاه ...

... مسلمان شدند اندر آن انجمن

پس آنگه به همراه یاران شاه

سوی دشت محنت سپردند راه

درود خدا برتن و جانشان ...

... همان بد گهر زاده ی پر فساد

که از مرز بطحا سوی کوفه راه

سپرده است دارای دین با سپاه ...

... به سر منزل قادسیه بمان

سرراه بر شاه بند استوار

مهل تا سوی کوفه آرد گذار ...

... نمودید بیعت همه انجمن

من اینک به همراه یاران خویش

بدان سوی ره برگرفتیم پیش ...

... خود از مرز بطحا همی با سپاه

بدین سوی نزدیک پیموده راه

به دیدار شاه فراز و فرود ...

... بگفت این و یکسو شد ازنزد شاه

به پرده سرا شاه پیمود راه

شنیدم چو شد شهریار حجاز ...

... که تا حشر گریان بود هرکس است

ازیدر سپارید راه وطن

بمانید در خانه ی خویشتن ...

... خرد گرد آرید و آگه شوید

هر آنکس که با من بپیمود راه

شود کشته درکربلا بی گناه ...

... که سازید پر – مشک ها رازآب

بیارید در ره به همراه خویش

که ما را یکی کار آید به پیش ...

... چو این کار کردند یاران شاه

رسیدند کوفی سواران ز راه

گروهی کمر بسته ازبهر جنگ ...

... به حر گفت کایدر همی ره سپار

به همراه برگیر مردی هزار

سر راه برشاه برگیر سخت

به فرمان روان گشت بیدار بخت ...

... چو بشنید حرکش به بر خواند شاه

سبک زی سراپرده بسپرد راه

... بلی خلق را با نگاهی چنین

کشد سوی خود هادی راه دین

تو را بس همین نکته گر عاقلی ...

... شهشنه بدو گفت کز من مخواه

که تن دردهم با تو آیم به راه

کسی را که حق کرده فرمانروا ...

... به تازی هیونان ببندید بار

سوی مرز یثرب سپارید راه

نمانید دیگر دراین جایگاه ...

... نشاید که مجبور خود خواهی ام

عنان باز گردان ز همراهی ام

دلاور چو ازشاه دین این شنفت ...

... به سوی دگر رفت و حر با سپاه

عنان با عنانش سپردند راه

... سراپرده ی شاه را بر زدند

چوشه گشت آسوده ازرنج راه

یکی خیمه دید اندر آن جایگاه

به دهلیز او نیزه ای استوار

ودیگر یکی باره ی راهوار

پژوهش نمود از خداوند آن ...

... بیا توبه کن زان فراوان گناه

پی یاری من بپیمای راه

که از نار دوزخ رهانم تو را ...

... همی بود شه تا سپیده دمید

به همراه فرخنده یاران نماز

بیاورد بردرگه بی نیاز

... هم اندر زمان ساز ره ساختند

به همراهشان حر روشن روان

عنان برعنان با سپه شدروان ...

... که ای جنگجویان ناورد خواه

به دارای یثرب ببندید راه

نمانید زیدر شود رهسپار ...

... به فرمان حر لشگر کینه خواه

گرفتند بر رهبر خویش راه

چو این دید دانای راز نهفت ...

... به دلخواه تو ای یل رزمخواه

روانم بدین راه با این سپاه

همانا گذشتی زایمان خویش ...

... به فرمان فرمانده ی خویشتن

چینن بسته ام راه برشاه من

نیارم ز فرمان میر شریر ...

... که من کشته گردم به دشت بلا

کسی کو به من هست همراه و یار

مراو نیز چون من شود کشته زار ...

... ز شاهان گیتی ستانیم باج

به راه تو مردن به از تاج و تخت

شماریم ای شاه پیروز بخت ...

... که ما را پدیدار کرد ازنهان

نباشد به جز راستی راه ما

بداندیش تو هست بدخواه ما ...