گنجور

 
۱۷۸۱

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۱۲ - در ستایش شاه دین امیر مومنان

 

... قبول امر خدا را نموده استنکار

گهی بصورت قابیل شد برادر کش

گهی بهیکل کنعان ز نوح کرد فرار ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۷۸۲

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۱۶ - عید مولود امیر مومنان

 

... بود دل مگس نحل هر دو را معدن

ز یک برادر کام جهانیان شیرین

زیک برادر چشم جهانیان روشن

بسر سراسر چشمم ولی نه چون نرگس ...

... یکی بعزم جهان پیشکار و خصم شکن

کهین برادر اگر چه منم و لیک آندو

برند طاعت و فرمان من بجان و بتن ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۷۸۳

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶

 

... زین سفره قوت عشاق جز پاره جگر نیست

سر خواهی ای برادر ترک کلاه خود گوی

آن را که بی کلاهست از دزد بیم سر نیست ...

صفای اصفهانی
 
۱۷۸۴

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در تهنیت عید مولود ناصر الدینشاه

 

... که آفتاب ملوکست و کوکب اجلال

برادر شه جمجاه ناصرالدین شاه

شه ملوک که شاهیش را مباد زوال ...

صفای اصفهانی
 
۱۷۸۵

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در حکم و معارف و نعت قطب اولیاء حضرت علی بن ابیطالب علیه الصلوه و السلام

 

... نیستت فرزندی این چار مام و هفت باب

ای برادر خواهی ار قدر وسه خواهر داشتن

میتوانی گر گذشتی زین شش و پنج و چهار ...

... این کلام الله را نتوان محقر داشتن

اژدر نفس ای برادر خفته بر بالای گنج

گنج خواهی باید اول وضع اژدر داشتن ...

صفای اصفهانی
 
۱۷۸۶

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب

 

... تجلی های او در کاملی ختم

نباشد معنی ختم ای برادر

که بعد از او نباشد ختم دیگر ...

صفای اصفهانی
 
۱۷۸۷

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۱ - جواب

 

... پدر علم و عمل مانند مادر

حقایق هست فرزند ای برادر

پدر منطوق دان مسکوت فرزند ...

صفای اصفهانی
 
۱۷۸۸

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیب بند من واردات القلبیه فی معرفه الالهیه

 

... خارج همه از اداره قطب

با قطب برادر سبیلند

هم مالک ملکت سلیمان ...

صفای اصفهانی
 
۱۷۸۹

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲۶ - پادشاهی اسفندیار

 

... ازو فرهی یافت گاه مهی

پشوتن که کهتر برادر بدش

به هر کار دستور و یاور بدش ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۱۷۹۰

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲۹ - شمه ای از بزرگی زریر و قصه ی استرو مردخا

 

... که استیر خوانند نامش مگر

بدی مردخایش برادر پدر

جهان جوی هومان که دستور بود ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۱۷۹۱

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۳۰ - شاهنشاهی اردشیر دراز دست ملقب به بهمن

 

... به یونان و یونانیان تازد

فرستاد آکمن برادرش را

به هرکار تابنده افسرش را ...

... ولیکن نیارست آن دژ برگشود

زمرگ برادر خبر یافت شاه

بنوی بیاراست دیگر سپاه ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۱۷۹۲

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۳۲ - جنگ های اردشیر در مغرب

 

... به نزدیک خود جایگه ساختش

زخون برادر نیاورد یاد

زیونان یکی بندر او را بداد ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۱۷۹۳

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۳۵ - سرگذشت ساسان پور بهمن

 

برادر بد او را یکی شیرگیر

که ساسان همی خواندش اردشیر

زکار برادر دلش بررمید

که شه زادگان را همی سر برید ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۱۷۹۴

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۶۶ - پادشاهی اردشیر و شاپور و بهرام

 

... ولی روزش آمد به زودی بسر

برادرش کو داشت شاپور نام

همی بود بر تخت فرخنده کام ...

... نبودش پسر آن جهان جوی مرد

برادر یکی داشتی یزدگرد

ازو بود کهتر به سال و به ماه ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۱۷۹۵

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۷۱ - پادشاهی یزدگرد سپه دوست

 

... همه بخش خود را به قیصر سپرد

که تا بر برادر کند دستبرد

وزین روی تیگران به ایران شتافت ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۱۷۹۶

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۷۲ - پادشاهی هرمزد

 

... به ایران بیاید سوی کارزار

چو هرمزد روی برادر بدید

دلش مهر و پیوند او برگزید ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۱۷۹۷

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۷۳ - پادشاهی پیروز

 

... بیامد به تخت مهی بر نشست

همان دست کهتر برادر به دست

یکی خشک سالی بیامد پدید ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۱۷۹۸

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۷۵ - پادشاهی پلاش برادر پیروز

 

... که ایدون به ایران زمین شاه باش

که کهتر برادر بد از شاه راد

نگه داشت گیتی به آیین و داد ...

... ازین غم بمرد آن شه پاک رای

که کین برادر نیاورد جای

میرزا آقاخان کرمانی
 
۱۷۹۹

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۷۷ - پادشاهی زاماسپ

 

نشاندند زاماسب را بر بگاه

که او بد برادر به پیروز شاه

همی داشت کشور به آیین و داد ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۱۸۰۰

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۸۴ - پادشاهی غباد معروف به شیرویه

 

... که ناپاک زاده بد آن بدگهر

بکشت آن برادرش مردانه نام

که سیرای فرخنده بودیش مام ...

... به زندان همی بود شیرویه زین

برادر بد او را همی بیست و چار

سرآورد بر جملگی روزگار ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
 
۱
۸۸
۸۹
۹۰
۹۱
۹۲
۹۵