رضیالدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۳۹
... وی گردن سرکشانت در خم کمند
شاهست سوار گشته بر اسب سمند
یا کرده طلوع آفتاب از الوند
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۳
... خاک بودیم ز فیض نظر اکسیر شدیم
هر کجا راه دهد اسب بر آن تاز که ما
بارها مات درین عرصه به تدبیر شدیم ...
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۴
... به تک و دو اندرین ره نرسم به گرد مردی
که بر اسب چوب تازم پی بادپا سمندان
به چراغ تیره بختان دم خسته می فروشم ...
... دل سوگوار ما را بت شوخ و شنگ باید
می تلخ تر مناسب به مزاج دردمندان
به کسی نشین نظیری که به نیش نوش بخشد ...
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - این قصیده در وقت عزیمت مکه در احمدآباد گجرات در ایام فتح قلعه جونه در مدح نواب محمد عزیز اعظم خان کوکه وارد گردیده است
... از پی طاعتش امروز به هر مو کمرست
آتش از نعل سم اسب کسی جسته نشد
جست دعوی گر پیکار کز آتش شررست ...
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح اکبرشاه
... گردد زر گداخته از روی خاصیت
هر جا ز نعل اسب تو بیرون جهد شرار
از تیزدستی تو مگر پر برآورد ...
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - این قصیده درمدح ابوالمظفر جلال الدین اکبرپادشاه درحین سورفرزند همایون اونورالدین محمدشاه سلیم گفته شده
... کجک به تارک او چون به فرق دولت دال
به غیر اسب تو کان بردود به حمله او
به گاه شورش او می شود جهان پامال ...
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - مطلع چهارم در نعت سیدالمرسلین
... حسن که گوید پیام کیست زبان دان او
عرصه نظیری ازوست اسب جهالت متاز
عرض دعایی نمای بر سر میدان او ...
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۵۵ - حکم و نصایح
... بخون آلوده دست و تیغ غازی مانده بی تحسین
تو اول زیب اسب و زینت برگستوان بینی
بآب و دانه خو کردی بلی هنگام صیادی ...
عرفی » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - سعدی و عرفی
... گفتم این خود همه عیب است که در راه هنر
هرکه این لاف زند اسب دوی می تازد
لوحش اله ز یک اندیشی عرفی کورا ...
میرداماد » دیوان اشراق » مشرقالانوار » بخش ۱۰ - منقبت امام زمان
... ما همگی تن تو بیا روح باش
اسب تو بر آخور عطلت چراست
خود و رکاب مه و مهرت کجاست ...
امیر پازواری » دیوان اشعار » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۲
... امسال سیری پار وشنی ره یاد دار
اسب زین سوار دوش چپی ره یاد دار
چکمه دکردی لینگ تلی ره یاد دار
امیر پازواری » دیوان اشعار » دوبیتیها » شمارهٔ ۱۱۳
مه دوست به سرعتت اسب بدوره مونن
گردن و دوش هنته گوکی گوره مونن ...
امیر پازواری » دیوان اشعار » دوبیتیها » شمارهٔ ۱۵۰
... اول زر و مال و نه خروار خروار بو
دیم اسب خوب ونه جوون سوار بو
سیم زن خوب و نه شیرین گفتار بو
امیر پازواری » دیوان اشعار » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۸۵
... ته خشه سخن ور که شومه شیر پیٰ
تا وینی چوبی اسب بورن سمت ری
اونوخت گمه مه حال ره وارسنی کی
امیر پازواری » دیوان اشعار » چهاربیتیها » شمارهٔ ۱۹
... استٰابیمه خینوخرن با دل سوج
خین دبلٰا شنیمه شندیمه تٰا اسب روج
اسٰا که منه یٰار هٰاکنه مجه کوج ...
... دکت به مه دل شمه بیون عشق سوج
اسلی شنیمه زمین سر اسب روج
امیر پازواری » دیوان اشعار » چهاربیتیها » شمارهٔ ۲۰۴
... زال و رستم و سام نیرم بیجن کی
دوست غاشیه کش بونن ته اسب پی
یا شب عزیز نواش به این زودی طی ...
امیر پازواری » دیوان اشعار » چهاربیتیها » شمارهٔ ۲۰۶
... بورین شیشه ره که پربوو تشین می
فرامرز کو و سهراب کو و اسب وی
برزو کو همه شون بوردنه پیاپی ...
امیر پازواری » دیوان اشعار » هفتبیتیها » شمارهٔ ۲
... چٰادر دکشی سرره مه سینه بو چٰاک
مره چویی اسب ونن ورن سوی خاک
اون محل تنه عشق به مه جان نوه پٰاک ...
امیر پازواری » دیوان اشعار » هفتبیتیها » شمارهٔ ۳
... تا او به دریوی بن دوو یکی چنگ
حاشا کس نوا دولت تنه اسب تنگ
ته دوستون به گیتی بکنن کله ونگ ...
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۱۱ - طلب نمودن پادشاه دختر را و انعام نمودن آن
... به ملک هند فرمان را نیش داد
هزارش اسب تازی داد و صد فیل
متاع خزو دیبا میل در میل ...