صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح حضرت رضا(ع)
... می تواند شد شفیع عالمی روز شمار
آتش دوزخ نمی گردد به گردش روز حشر
از سر اخلاص هر کس گشت گرد این مزار ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح شاه صفی
... سفینه نبوی را ز چارموجه برآر
همیشه تا که بود سال و ماه در گردش
مدام تا که بود اختلاف لیل و نهار ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح شاه عباس دوم
... چو خاتمی که به فرمان دست می گردد
به مدعای تو گردد مدام گردش سال
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح شاه عباس دوم
... تیغ چون ماه نوش هر جا که گردد آشکار
گرد بادش آسیای خون به گردش آورد
دامن دشتی که شد از آب تیغش لاله زار ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در مدح شاه عباس دوم
... کشتی نوح است در ایام او مهد زمین
گردش جام است در دوران او دور زمان
آنچنان کز تیغ جدش محو شد آثار کفر ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در مدح شاه عباس دوم
... گسستنی نبود ربطهای روحانی
تو چون پیاله به دورافکنی ز گردش چشم
گزک کند لب خود توبه از پشیمانی ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۵۰
چرخ در گردش بود تا دل به جای خود بود
شوق در راه است تا منزل به جای خود بود ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۷۵
زمین خشک گلزار از می گلفام می گردد
فلک بر مدعا گردش کند چون جام می گردد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۴۲
جمعی که سر خویش به فتراک تو بستند
چندان که به گردش بود این دایره هستند
شد پنجه سیمین تو در مهد نگارین ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۰۰
... از بهار گریه گلریزان حسرت می کنم
تا به کی چون جام می عمرم به گردش بگذرد
مدتی در پای خم قصد اقامت می کنم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۰۸
آسمان افتادگان را غمگساری می شود
گردش پرگار مرکز را حصاری می شود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۳۲
سیه مستان غفلت را فلک هشیار می سازد
درشتان را به گردش آسیا هموار می سازد
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳
... بی تو دل گاهی که از خود رفته برگردیده است
ساغر عیشم که هرگز روی گردش را ندید
حیرتی دارم که چون درساختن گردیده است
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸
ما چو مینای شرابیم و فلک همچو قدح
روز و شب گردش او بهر نگونساری ماست
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۴۳
از گردش یک چشم تو پیمانه صد غم می خورد
تا چشم بر هم می زنی میخانه بر هم می خورد
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۱۵
یک گردش چشم نیم مستت
از گردش صد پیاله بهتر
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۶۱
باده وقتی مزه دارد که تو باشی در بزم
بی لب لعل تو از گردش پیمانه چه حظ
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۱۷
می رود از گردش گردون چه زیبا و چه زشت
چون بغلتد شیشه از وی درد و صاف آید برون
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۴۴
... یک شهر ماهتاب است او را نمی شناسی
گر ساغر دو چشمش آید به گردش ناز
صد بزم را شراب است او را نمی شناسی ...
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » ایام چهره خراشیدن صفحات به ناخن قلم - و هنگام سیه پوش گردیدن ابیات به نیل ماتم
... سیلاب اشک بس که روان گشت هر طرف
شد بسته راه گردش گردون درین عزا
از جوش گریه زیر و زبر گشت آسمان ...