گنجور

 
۱۵۰۲

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۱ - کوهی شیرازی

 

نام شریف آن جناب محمد و شیخعلی نیز گفته اند و از قدمای مشایخ بوده است و در خدمت و صحبت اصحاب کمال اکتساب علوم معنوی نموده صاحب تاریخ گزیده او را از مریدان شیخ عبدالله خفیف شیرازی دانسته و برادر پیر حسین شیروانی شمرده گویند سبب هدایت وی آن بوده که به دختر پادشاه زمان خود عاشق شد و چون به هیچ وجه وصال منظور به جهت وی متصور و ممکن نبود از روی مصلحت در کوه خارج شهر به عبادت و صلاح مشغول شد اهالی شهر از حالت و طاعت او خبر یافتند و به تواتر صیت زهد او گوشزد سلطان شد سلطان به صومعه او رفته و اعتقادی به او به هم رسانید او را به مصاهرت خود تکلیف نمود چو چاشنی عبادت و ایمان در مذاق آن جناب شیرین آمده و تقلیدش به تحقیق بدل شده بود از قبول ابا نمود و قرب معشوق حقیقی را بر وصل محبوب مجازی اختیار نمود بناء علیه پایه معرفت و عبادت آن جناب به مدارج اقصی و معارج اعلی رسید و جذبه محبت آن عاشق صادق محبوب صوری خود را به جانب خود کشید گویند که هر دو در آن کوه به عبادت مشغول بودند تا در سنه ۴۴۲ رحلت نمودند لهذا به بابای کوهی مشهور است سعدی در بوستان می گوید شنیدی که بابای کوهی چه گفت

اینک مزارش در دامن کوه شیراز تکیه گاه اهل نیاز است و جمعی از هنود وی را نانک شاه خوانند دیوانش دیده شده کوهی تخلص می نماید و این اشعار از اوست ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۰۳

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۷ - محمد غزالی طوسی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

کنیت و نام آن جناب ابوحامد محمد و لقبش حجة الاسلام از مشاهیر علما و محققین عرفاست وی برادر مهتر شیخ احمد غزالی است معارضات ایشان مشهور است و در کتب متداوله مذکور به قول ابن خلکان از قرای طوس است و اگرچه در اوایل حال جناب شیخ طالب علم قال و سالب طریق حال می بود ولیکن آخرالامر به حقیقت حال اهل ذوق پی برده به حقیقت طریقه عارفین اقرار آورده و صاحب مقامات عالیه گردیدخود گفته است که با اینکه من به اغلب و اکثر علوم عالم بودم تا به خدمت جناب شیخ ابوعلی فارمدی و سایر اهل حال رجوع ننمود حل غوامض و بسط قبایض من حاصل نگردید غرض جناب شیخ رحمة الله علیه محققی است بی بدیل و مدققی است بی عدیل گویند عدد رسالاتش به نهصد ونود و نه رسیده احیای علوم و کیمیای سعادت از اوست پنجاه و چهار سال عمر یافت و در سنه ۵۰۵ به جنت شتافت از اوست

گفتم دلاتو چندین بر خویشتن چو پیچی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۰۴

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۲ - مرشدی زواره‌ای

 

اسمش مولانا محمد اصلش از قصبه زواره و آن از مضافات اردستان از بلوکات اصفهان از سالکان مسالک حقیقت و مالکان ممالک طریقت و برادر مولانا سپهری زواره ای است در سنه ۱۰۳۰ وفات یافت این رباعیات از اوست

نقش خم ابروی ترا در محراب ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۰۵

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۹ - مجنون عامری عَلَیهِ الرَّحمهُ

 

اسمش قیس بن مزاحم بن قیس و اصلش از قبیله بنی عامر بود و او به غایت مشهور است و دیوانی دارد معروف و قیسنام در عرب متعدد بوده اند از آن جمله بوده قیس بن زریح صاحب لبنی و او برادر رضاعی حضرت امام همام حسن بن علیؑبوده وی نیز از مشاهیر اهل ذوق و عشق است گویند بر لبنی بنت جناب که از قبیله بنوکعب بوده عاشق شده بعد از بی قراری بسیار و مشقت بی شمار به اشاره لازم البشاره حضرت امام پدرش دختر خود لبنی را به قیس داد پس از چندی والدین قیس به اقسام مختلفه و اصرار بلیغه قیس را برای طلاق لبنی بازداشتند قیس پس از طلاق و فراق پریشان حال گردید و طریقه بی تابی و جنون ورزید آخرالامر لبنی درگذشت قیس بر سر قبر او رفته جزع و فزع بسیار نمود و او را غش و بیخودی روی داد و به اندک فاصله بمرد و به نزدیک قبر لبنی به خاکش سپردند و حال این دو قیس با یکدیگر اختلاط یافته بر بعضی مشتبه شده است قیس لبنی نیز اشعار خوب داشته و قیس عامری دیوانه شد لاجرم عقلای زمان او را مجنون خوانند چنانکه حکایت وی افسانه محافل و در السنه و افواه افاضل مذکور شد مجملا عشق مجازی به جهت وی قنطره محبت حقیقی گردید و روی از خلق تافته راه بیابان گرفت و به کمال رسید چنانکه مکرر انالیلی گفتی گویند چون از فوت لیلی خبر یافت گفت من آن لیلی را خواهم که نمیرد همانا مجنون لیلای حقیقی بوده و لیلی مجازی را بهانه نموده مدت عمرش چهل و پنج سال حالات و مقالاتش مشهور است و این چند بیت از آن جناب است

من اشعاره ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۰۶

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶۲ - وحشت بختیاری

 

اسمش میرزا امام قلی برادر خلیل خان است که شهر خلیل آباد را بنا نهاده بود بالاخره به طریقه فقر درآمده صاحب حال بود این چند بیت از ایشان است

ای غم دوست چسان با توتوان برد به سر ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۰۷

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۶ - انوری ابیوردی

 

... بینی اندر نیمه دیگر چو اندر وی روی

ای برادر خویشتن را صفه ای دان همچنان

هم به سقفی نیک عالی هم به بنیادی قوی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۰۸

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه

 

... دو رونده چو اختر گردون

دو برادر چو موسی و هارون

تنگ از آن شد بر او جهان سترگ ...

... وز حسد عیبجوی یکدگرند

دوست جوی از برادران بگسل

که برادر کند پر آذر دل

تا پدر زنده با تو دمساز است ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۰۹

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۷۰ - فردوسی طوسی علیه الرّحمه

 

... هرآن تخم کاری همان بدروی

برادرت چندان برادر بود

کجا مر ترا تاج بر سر بود ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۱۰

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی

 

و هو ناصر بن خسرو بن حارث بن عیسی بن حسن بن محمد بن موسی بن محمد بن علی بن موسی الرضاؑ جامع جمیع علوم بوده و شیخ ابوالحسن خرقانی را ملاقات نموده خود در رساله ای که در بیان حالاتش نگاشته می گوید که در سن نه سالگی قرآن مجید و احادیث بسیار حفظ نمودم و پنج سال لغت و صرف و نحو و عروض و قافیه را سنجیدم و بعد از آن مدت سه سال تتبع نجوم و هییت و رمل و اقلیدس و مجسطی کردم از هفده سالگی تا پانزده سال دیگر متوجه علوم فقه و تفسیر و اخبار و ناسخ و منسوخ بودمقریب به هفتصد تفسیر مطالعه کردم و در سن سی و دو سالگی تورات و انجیل و زبور را به فضلای این مذهب آموختم و شش سال به تهذیب باطن و سایر علوم باطنی پرداختم در چهل و چهار سالگی صاحب تسخیرات و طلسمات و نیرنجات و علوم غریبه شدم غرض حکیم مزبور مدتها صدارت نیز کرد و به خواهش ملک ملاحده تفسیری بر قرآن مجید نوشت و بنا به رخصت شرع و حفظ نفس به وفق مشرب ایشان تأویل آیات نمودو نسخه آن منتشر شد و علماء و فقهای عهد حکیم را به کفر و زندقه و الحاد نسبت دادند بعد از اینکه به هزار مشقت از چنگ ملک ملاحده خلاص یافت به هرجا رسید دید که او را تکفیر می نمایند خود گوید در نیشابور با برادر خود ابوسعید خواستم مرمت موزه خود کنم به دکان موزه دوزی برآمدم ناگاه در آخر بازار غوغایی برخاست موزه دوزهم رفته چون باز آمد پاره ای گوشت بر سر درفش خود کرده بود از وی سؤال کردم گفت یکی از شاگردان ناصرخسرو به این شهر آمده بود و اشعار ناصر می خواند به جهت ثواب او را کشتند من نیز به این سبب قدری گوشت او را بر سر درفش کرده آوردم حکیم گفت موزه به من ده که در شهری که شعر ناصر خسرو بخوانند و نامش مذکور شود من نخواهم ماند در حال از خوف از نیشابور برآمدم به هر صورت حکیم زحمت بسیار کشید بیست و پنج سال در غار بدخشان به ریاضت و عزلت گذرانید گویند به مرتبه ای رسید که در سی شبانه روز یک مرتبه طعام می خورد العهدة علی الراوی از حکماء با شیخ رییس موأخات داشت و با بونصر فارابی لوای مباحثه افراشت صد و چهل سال عمر یافت و در سنه ۴۳۴ به عالم باقی شتافت بعضی از اشعارش این است

به چشم نهان بین نهان جهان را ...

... این ابلهان که در طلب حوض کوثرند

خویشی کجا بود که در اینجا برادران

از بهر لقمه ای همه خصم برادرند

این سنیان که سیرتشان بغض حیدر است ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۱۱

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷ - بسمل شیرازی

 

و هو قدوة العلما و زبدة الفضلا کهف الحاج حاجی اکبر الملقب به نواب آن جناب برادر زاده جناب مرحوم آقا بزرگ مدرس و خلف الصدق مرحوم آقاعلی است که در تلوحال آگه برادر کهتر جناب نواب مختصری از حالات ایشان ذکر شد الحق دودمانی عظیم الشأن و خاندانی فضیلت بنیانند پیوسته اوقات حضرت ایشان مرجع و ملجأ اکابر و اشراف و وجود مسعودشان مجمع محامد اوصاف جناب نواب در فنون کمالات و اقسام حالات مسلم ابنای دهر و افضل الفضلای شهر در نزد سرکار فرمانفرمای فارس نهایت عزت و محرمیت دارند همواره طالبان علم در خدمت او مفتخر و از استفاده کمالات بهره ورند همانا سالهاست که فاضلی بدین جامعیت ظهور نکرده و گردون چنین نفس شریفی را پیدا نیاورده چنانکه خود گفته

بسمل امروز منم در همه آفاق و نشاط ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۱۲

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۲۹ - شاهد ایزد خواستی

 

اسم شریفش آقامیرمؤمن مولدش قریه ایزدخواست منتوابع فارس اجداد امجادش همه سادات عظام و علمای کرام بوده و والد ماجدش جناب مقدس القاب مغفور آقا سید ابوالقاسم را سه فرزند ارجمند بل سه گوهر بی مانند است یکی جناب فضیلت مآب سید عالم آقا سید محمد برادر مهتر جناب آقامیرمؤمن است که در شیراز توطن دارد و مخلصان خدمت ایشان را غنیمت می شمارند در حسن خلق و سلامت نفس و لطافت طبع مسلم است و حسب الاستدعای جمعی در یکی از مساجد امامت می فرماید و دیگری جناب سید میرزا برادر کهتر ایشان است که در قریه مذکور ساکن و گاهی به عزم ملاقات به شیراز آمده پس از چندی توقف مراجعت می نماید غرض جناب میر صافی ضمیر در شیراز تحصیل علوم فرموده و مدتها بدان مشغول بود تااز کمالات صوری مستغنی گردید اینک به کمالات معنوی راغب و تکمیل نفس را طالب است بیشتر اوقات به معاشرت و مصاحبت احبای صدیق و اخلای شفیق خرسند و از مشرب محبت و ذوق بهره مند است ابنای زمان در تعظیم و تکریمش می کوشند وملک زادگان به وفق و رفق با وی می جوشند غرض فقیر به خدمتش اخلاص تمام و او را با من الطاف مالاکلام است بیشتر ایام با یکدیگریم و از حالات هم باخبریم گاهی شعر می فرماید از آن جمله است

دل ز کف رفت و نیامدبه کفم دامن دوست ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۱۳

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۰ - نادری کازرونی

 

... کاین طبیعت را هبا در خور بود

آن برادر وین دگر خواهر بود

از یکی والد تولد یافته ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۱۴

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۱ - نغمهٔ خراسانی

 

نامش میرزا عبدالوهاب و برادر زاده ملالطفعلی خراسانی ملقب به خاکی شاه است که از اماجد عرفای این عهد بوده و فقیر مختصری از احوالش را قلمی نموده غرض وی در شیراز نشو و نما جسته به تحصیل علوم میان بسته از کمالات صوری کامی حاصل کرد استعداد فطری از خوان معرفتش بی نصیب و محروم نه پسندیده و به فیض خدمت کاملان زمانش رسانید به قدر قابلیت خود اقتباس انوار کمال از آفتاب ضمیر منیراهل حال نمود صحبت حضرت شیخ الموحدین و قطب العارفین حاج میرزا ابوالقاسم شیرازی را دریافت و اشعه آن خورشید عالمتاب بر وجودش تافت غرض با آنکه در آغاز شباب است از کمالات کامیاب است در شعر و شاعری طبعش سلیس و روان است وغزلیات شیرینش مطبوع اهل زمان است خط نسخش قلم نسخ بر جریده افتخار اهل قلم کشیده و ناسخ نسخ ارباب این فن گردیده صوت حزینش مایه سرور و شادی خاطر محزون و نغمه جان فزایش باعث رامش و آرامش دل پرخون اوقاتش به کتابت کتاب الله و دعوات اجابت آیات مصروف است و خاطرش به عشقبازی مشعوف و این بیتش مناسب احوال

عشق می ورزم و امید که این فن شریف ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۱۵

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۱ - همدم شیرازی

 

آقا نجفعلی نام دارد برادر کهتر منظور است در عنفوان جوانی و مشهور به افسانه خوانی در حضرت فرمانفرمای ملک فارس ملازم است و به دریافت مرتبه اعلی جازم است به صحبت اهل کمالش میل و اغلب با این طایفه معاشرت می کند مردی است عاشق پیشه و جوانی نیکو اندیشه مدتهاست که با فقیر انیس و جلیس است گاهی فکر شعری می نماید از فنون شعر بیشتر غزل می سراید این ابیات از غزلیات او نوشته شد

ناکامی از کام جهان شد باعث هر کام ما ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۵۱۶

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در ستایش محمّد شاه

 

... کرده ز هر سو پدید شکل چلیپا

روی سپیدش برادر مه گردون

موی سیاهش پسر عم شب یلدا ...

قاآنی
 
۱۵۱۷

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰ - ایضاً ‌در ستایش شاهزا‌ه رضوان و ساده شجاع‌لسلطنه حسنعلی میرزا طاب ‌ثراه فرماید

 

... تا چه پیش آید ز شیر مرغزارت

بس که رستم بر برادر بذله خواند

گر ببیند چاه ویل کارزارت ...

قاآنی
 
۱۵۱۸

قاآنی » قصاید » بخش ۴۷ - د‌ر فتح شهر یزد به اهتمام امیرزاد‌هٔ آزاد‌ه هلاکوخان بن شجاع‌السلطنه و تفنن به مدح حسینعلی میرزا ملقب به فرمانفرما و شجاع‌السلطنه رحمه‌لله علیهما

 

... با سبک پیکی که در تک پیشی از صرصر گرفت

کاینک ای فرخ برادر باید از کرمان و فارس

موکبی بی حدکشید و لشکری بی مررفت ...

قاآنی
 
۱۵۱۹

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۶ - د‌ر ستایش شاهزاده‌ ی کیوان سریر اردشیر میرزا ‌دام‌ اقباله فرماید

 

... یک سال بیش رفت که هجرانم

آتش به جان مام و برادر زد

در ری ازین فزون بنیارم ماند ...

قاآنی
 
۱۵۲۰

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۱ - در زمان ولیعهدی شاهنشاه اسلام‌پناه ناصرالدین شاه غازی خلد الله ملکه فرماید

 

... ترا عود بابست و ریحان پسرعم

ترا مشک مامست و عنبر برادر

به تن عقرب و سم تو نافه چین ...

قاآنی
 
 
۱
۷۴
۷۵
۷۶
۷۷
۷۸
۹۵