گنجور

 
۱۰۱

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۹

 

... که استقبال رکن الدوله آید

نهاده رو به دروازه خیابان

گذشته از پل و خندق شتابان ...

قائم مقام فراهانی
 
۱۰۲

قائم مقام فراهانی » منشآت » نامه‌های فارسی » شمارهٔ ۷۵ - این نامة را قائم مقام از خراسان به آصف الدوله نوشته است

 

خداوندگارا مرحمت شعارا چون سابقا مصحوب آدم نواب بهمن میرزا عرض کرده بودم که حضرت ولیعهد روحی فداه خود یا معدودی سوار متعاقب ترکمانان غارتگر تشریف بردند لهذا حامل عریضه را بچاپاری روانه حضور عالی ساخته واجب دانستم که خاطر عالی رااز دو رهگذر آسوده سازم

اول آن که بحمدالله از اقبال روزافزون شاهنشاهی بخیر و عاقبت و فتح و نصرت برگشتند و یل اسیر اخترمه وافر آوردند سهل است سردار آنها خان ولی نام که در جنگ نواب شجاع السلطنة و رکن الدوله هر دو بود بدام انتقام افتاد از قضا همین ترکمانان در همان اوقات رستم خان چوله را اسیر کرده بود و امسال بحسن موقع اسیر همان رستم خان شد از بس اذیت بخلق خراسان رسانده بود روزیکه موکب والا وارد شد و او را داخل اسراء میآوردند زن و مرد و صغیر و کبیر از دروازه خیابان سفلی تا میدان ارک همه دور او جمع شده کم مانده بود که از هجوم عام تلف شود آن روز مثل عید نوروز بود برای مردم خراسان و خدا را شکر که ضرب و صدمه معقولی درین ایلغار بآلامان های ترکمان رسید و اسیرهای خوب بدست آمد که هر چه هیمه کش و شترچران و کاروانی برده باشند ان شاءالله تعالی بدست میآید حضرت ولیعهد روحی فداه هر یک از ملتزمین رکاب را که جزیی جلادت کرده بود بعد از مراجعت نوازش و ریزش کلی فرمودند حتی بامثال تقی گرگ که پوشاکش از پوست سگ پیس بتر بود قباهای زری اعلی و شال های کشمیری ممتاز و جبه های ماهوت زنجیره دار دادند از پول و غله هم در این قحطی و نابودی هر طور بود مضایقه نشد

ثانی آن که اگر چه با آن همه اصرار و ابرام کمترین یک تومان از طلب چند ساله سپاه بسطام و یک نفر از سواره و سپاه دارالمرز و سمنان نرساندید که از کار اینجا اطمینانی بهم رس و مثل شرفیابی چارمحال ورسیدن خبر بافق از دنبال نشود اما فضل خداوند تعالی و بخت شاهنشاه روح العالمین فداه امداد کرد و همین ضرب که بآلامان ها رسید حساب خود را کردند و افاقه کامل حاصل شد کمترین بسیار سعی کردم که خود تشریف نبرند والی خراسان را مأمور فرمایند اول بول فرمودند بعد نمیدانم چطور شد که خود هم با والی تشریف بدند باین سبب قدری تفاوت درین هنگام که خودعازمند و والی متوقف بهم خواهد رسید البته بندگان عالی تا حال امدادی مأمور داشته اید همین که امداد برسد ان شاءالله تعالی هیچ عیب و نقص حاصل نمیشود ...

قائم مقام فراهانی
 
۱۰۳

قائم مقام فراهانی » منشآت » نامه‌های فارسی » شمارهٔ ۸۹ - خطاب به وقایع نگار

 

... این گونه مناصب باشخاصی مناسب است که بابیض اجفان سر و کار دارند نه اجفان بیض و جفان صحیح بجلوه آرند نه جفون مریض

شاهزاده اعظم روحی فداه است فحسب که درین فصل بهار و سبزی دشت و نغزی جویبار باز کماکان در میان خود و جوشن است نه بر کنار جوی و گلشن سایه خلاف نخفته مایة خلاف نگفته نه با چنگ زنان معاشرت کند نه از چنگ زنان مفاخرت اگر توب و تیبی نظم و ترتیب دهد یا سواره و پیاده حاضر و آماده سازد برای حفظ ممالک پادشاهی است نه از روی خام طمعی و خودخواهی چنان که در این اوقات آلامانان ترکمان دست تعرض بعرض و مال خراسان گشوده بودند و اکثار فساد در اقصار بلاد نموده جمعی از سواران منصور و سربازان غازی بدشمن شکاری و ترکنازی مأمور شدند و ساحات ملک طوس مصرح اجساد و روس گشت روسای سنی در بند شدند و سرای شیعه از بند چستند و بر حسب امر والا سیاست ترکمانان بندی بداغ دیدگان شهری محول شد که عیدی از نو پدید آمد و طرفه تماشا داشت که ستم کش از ستمگر کیفر میخواست و مظلوم از ظالم انتقام میجست کمتر کوچه ای است در شهر که خون ها موج نزندو سرها اوج نگیرد خصوصا خیابان های صحن مقدس که در هر طرف سرهای کشتگان ریخته و دود از نهادشان برانگیخته از کشته ها پشته ها عیان است و از خون ها جوی ها روان

صید شهان جمله وحش و طیر بود لیک ...

قائم مقام فراهانی
 
۱۰۴

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

... کار صد مدعی از دیده نمناک آید

با وجود صلحا هشت خیابان بهشت

به مویزی نخرم یک قلم ار تاک آید ...

یغمای جندقی
 
۱۰۵

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

... چه غم ار سیلی سنگ ستمش کرد کبود

سبزه زاری تنم طرف خیابان ترا

فرصتت باد که سر در سر کارت کردیم ...

غالب دهلوی
 
۱۰۶

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰

 

... ز بس کز لاله و گل حسرت ناز تو می جوشد

خیابان محشر دلهای خون گردیده را ماند

خوشا دلداده چشم خودش بودن در آیینه ...

غالب دهلوی
 
۱۰۷

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۶

 

... از هرزه روان گشتن قلزم نتوان گشتن

جویی به خیابان رو سیلی به بیابان شو

همخانه به سامان به همجلوه فراوان به ...

غالب دهلوی
 
۱۰۸

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۶ - فی المدیحه

 

... از نهیبش یک زمین لشکر حنین اندر حنین

از قدش وصفی خیابان در خیابان نارون

از رخش مدحی گلستان در گلستان یاسمین ...

قاآنی
 
۱۰۹

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۷ - و له من‌ کلامه

 

... ویحک از بالای دلبندش که چون پوشد قبا

صد خیابان نارون در یک قبا دارد همی

وقف خوبان کرده قاآنی مگر گفتار خویش ...

قاآنی
 
۱۱۰

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۴ - د‌ر مدح خاتم انبیا محمد مصطفی و امام عصر عجل الله فرجه و ستایش محمدشاه غا‌زی و جناب حاجی میرزا آقاسی گوید

 

... سوی شهر و قرا جاری چنان کاحکام دیوانی

خیابانی بنا فرمود گرداگرد دریاچه

که می رقصد درختانش ز سیرابی و ریانی

ولی مشکل بروید زان خیابان سرو کز خجلت

نبالد پیش قد دلکشش سرو خیابانی

الف سان از میان جان کمر بربست و در یکدم ...

قاآنی
 
۱۱۱

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۳

 

... همه از زلف سرو افعی بار

این ز قد شرم صد خیابان سرو

وان به رخ غیرت هزار بهار ...

صفایی جندقی
 
۱۱۲

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۰

 

... شمشاد و سرو یاس و گل از تیشه ی ستم

شد بیش و کم قلم ز خیابان کربلا

نز قطع نخل های طری خسته شد چه سود ...

صفایی جندقی
 
۱۱۳

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۲

 

... تا سر ز ساق برگ و برش آتش است و دود

نخلی که بردمد ز خیابان کربلا

هوشی اگر به گوش تو ره دارد از ازل ...

صفایی جندقی
 
۱۱۴

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۳

 

... آن خرم ایستاده تو غلطان به خاک و خون

اف برحیای نخل خیابان کربلا

ز اهریمنان دولت باطل به باد رفت ...

صفایی جندقی
 
۱۱۵

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح شاه اولیاء(ع)

 

... مشق آموختن حکمت اشیا می کرد

به خیابان جنان سیر احبا می داد

بحر کیفر بسقر منزل اعدا می کرد ...

صامت بروجردی
 
۱۱۶

صامت بروجردی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - قصیده در مدح مظهر العجائب حضرت امیرالمومنین(ع)

 

... شد مصور باز در دل صورت زیبای تو

با خیابان جنان بس فرقها دارد دلم

کاندر آن طوبی بود در این قدر عنای تو ...

صامت بروجردی
 
۱۱۷

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۰ - در شرح حال خویش و ستایش امام عصر اروا حنا فداه

 

... کنون گر بمانم فروزم چراغ

ز دوم خیابان این نغز باغ

به الهامی ای کردگار جهان ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۱۸

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۲۷ - خواب دیدن امام(ع)درشب عاشورا

 

... برآمد زیاران به گردون فغان

نخستین خیابان این نغز باغ

که ازهرگلشن دردل لاله داغ ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۱۹

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۱۱۸ - در مناجات بدرگاه قاضی الحاجات گوید

 

... که چندان روان مرا داشت پاس

که سیم خیابان بپرداختم

به گردون سر فخر افراختم ...

... کنون این نیوشنده گفتار نو

ز چارم خیابان تو از من شنو

الهامی کرمانشاهی
 
۱۲۰

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح حضرت امام ثامن گوید

 

... بهر عیش زایران کوی او آراسته

باغ رضوان را خیابان در خیابان یافتم

چرخ را تا از حریم او نشان آرد به خلق ...

الهامی کرمانشاهی
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
sunny dark_mode