گنجور

 
۱۱۶۱

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۸۰ - رزم شهریار با نقابدار سرخ پوش گوید

 

... ز هر سو دلیران به پیش آمدند

خروش یلان شد به چرخ بلند

نه این را ظفر شد نه آن را شکست ...

عثمان مختاری
 
۱۱۶۲

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۸۹ - جنگ زوراه با ارهنگ دیو گوید

 

... بفرمود تا در ببستند زود

خروش یلان شد به چرخ کبود

فکندند در کنده شهر آب ...

عثمان مختاری
 
۱۱۶۳

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹۳ - رزم زال زر با ارهنگ دیو و شکسته شدن ارهنگ گوید

 

بغرید و بگرفت چرخ بلند

به زه کرد واژونه دیو نژند

به زال سرافراز بارید تیر

بزد دست بر چرخ دستان پیر

کمان را ز قربان برآورد زال ...

عثمان مختاری
 
۱۱۶۴

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹۵ - برون آمدن گودرز با چهار صد مرد جنگ آور به پای دار گوید

 

... همه دشت از مردمش کشته بود

چو خورشید بر چرخ دامن کشید

سوی بلخ گودرز یل تن کشید ...

عثمان مختاری
 
۱۱۶۵

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹۶ - نامه فرستادن لهراسپ به نزدیک گشتاسپ گوید

 

... ز فرزانه پرسید لهراسب باز

که از گردش چرخ برگوی راز

بدست که باشد مرا خود زمان ...

عثمان مختاری
 
۱۱۶۶

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹۹ - رزم زن لهراسپ با ترکان گوید

 

... جگر گوشه ام را ببردند اسیر

چه بود آن که آمد از این چرخ پیر

همی گفت و می زد به زانوی دست ...

... به زانو مزن دست و رخ را مکن

که هست این ز کردار چرخ کهن

جهان را بسی هست از اینگونه یاد ...

عثمان مختاری
 
۱۱۶۷

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۰۰ - رسیدن طهماسپ برادر ارجاسپ و رزم او با لهراسپ گوید

 

... زمانی بدانجای بنشست شاه

به چرخ آن زمان گفت کای گوژپشت

چنین خود چرایی به شاهان درشت ...

... بیامد گرفتند گردش گروه

شهنشاه چرخش بزد برنهاد

به تیر اندر آمد بکردار باد ...

... ز ترکان نیارست کس رفت پیش

که بودش بکف چرخ پر تیرکیش

بیامد دمان پیش طهماسپ زود ...

... بدان دار بنهاد شه پشت خویش

بیفکند چرخ آندم از مشت خویش

برون رفت هوش از سر شهریار ...

عثمان مختاری
 
۱۱۶۸

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۰۱ - رسیدن فرامرز از هندوستان و جنگ او با ترکان گوید

 

... همی تیر برتیر شد جایگیر

چه شد راست بر چرخ گردنده هور

نماند آن زمان بر تن شاه زور ...

عثمان مختاری
 
۱۱۶۹

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۲ - رفتن فرانک با دلارام در شکارگاه گوید

 

... چه دید آن چنان فتنه و شور را

چه بر چرخ گردنده آن جوش شد

خبردار از او زنگی زوش شد ...

... یکی را ز پستی به بالا برد

سرش را بر این چرخ والا برد

دو هفته بدین کار بودند شاد ...

عثمان مختاری
 
۱۱۷۰

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۳ - دادن شهریار فرانک را به ارژنگ شاه گوید

 

... فرانک چنین گفت با شهریار

که ای تختگاه تو چرخ چهار

به یزدان که چرخ و جهان آفرید

مه و مهر و هم جسم و جان آفرید ...

عثمان مختاری
 
۱۱۷۱

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۴ - رسیدن نامه زال زر به شهریار و خشم کردن شهریار گوید

 

... بیا تا ترا سوی آن یل برم

کازین هدیه بر چرخ ساید سرم

به بردش همانگاه آن نامدار ...

عثمان مختاری
 
۱۱۷۳

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳

 

... گر دهر هست سرکش با تو کند تواضع

ور چرخ هست توسن با تو کند مدارا

توقیع تو عزیزست از شام تا به غزنین ...

امیر معزی
 
۱۱۷۴

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۶

 

... بود ز ملک تو طغرای شاه را زینت

بود زمهر تو اجرام چرخ را بالا

به خامه تو شود حجت فتوح روان ...

امیر معزی
 
۱۱۷۵

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۸

 

... کلک تو کلید در هر روزه روزی است

از چرخ فرستاده به تو زهره زهرا

سازنده ملک است و طرازنده دولت ...

امیر معزی
 
۱۱۷۶

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۹

 

... بر خاک برفتاده به هم موکب ظلم

بر چرخ ایستاده به هم لشکر ضیا

روی زمین ببسته ز جسمانیان نظر ...

... گفتی که مرغزار همی بدرود گیا

گرد آمده ثریا بر چرخ زودگرد

چون دانه های سیمین بر چرخ آسیا

سیل مجره همچو رهی کاشکاره کرد ...

امیر معزی
 
۱۱۷۷

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۶

 

... جرم قمر چون مهوشی جوزا چو حور دلکشی

مریخ همچون آتشی پروین چو چرخ آسیا

گفتم چو دیدم آسمان آراسته چون بوستان ...

امیر معزی
 
۱۱۷۸

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰

 

... سی سال گذشت و آخر از غفلت

تنبیه فتاد چرخ گردان را

حق داد به دست باز حقور را ...

... از جاه تو رشک باد هر ساعت

بر چرخ بلند ماه تابان را

در بزم تو با فرشتگان آرند ...

امیر معزی
 
۱۱۷۹

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱

 

... عدل تو سبب باد مکان را و مکین را

چون چرخ برین از تو زمین باد مزین

تا دور بود گرد زمین چرخ برین را

امیر معزی
 
۱۱۸۰

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۵

 

... روشن شد از مدایح او طبع من چنانک

چرخ از ستاره و صدف از لؤلؤ خوشاب

توفیق خواستم ز خداوند تا کنم ...

امیر معزی
 
 
۱
۵۷
۵۸
۵۹
۶۰
۶۱
۴۹۲