ای اصل ملک و دولت ای تاج دین و دنیا
ای عابده چون مریم ای زاهده چو زهرا
ای قبلهٔ دو دولت هر دو پناه عالم
ای مادر دو خسرو هر دو جمال دنیا
شاه جهان محمد شاه زمانه سنجر
از دولت بلندت دارند بخت برنا
آن شاه در بزرگی صد عالم است مفرد
وین شاه در دلیری صد عالم است تنها
زین دو پسر به حشمت کس با تو نیست همسر
زین دو گهر به دولت کس نیست با تو همتا
شاید که سرفرازی تا جاودان بنازی
زان پادشاه عادل زین شهریار دانا
سلطان ملک به جنّت گوید همی ز شادی
شکر تو پیش آدم، مدح تو پیش حوّا
از جود تو جهان را خیرست و نفع و راحت
گوییکه هست جودت خورشید و ابرو دریا
باز آوری به احسان جان رمیده از تن
احسان توست گویی همچون دم مسیحا
از بس دعا که کردی پنهان به پیش ایزد
شد در میان شاهان صلح و صلاح پیدا
آن شاه زیر رایت دارد هزار بهمن
وین شاه ادر رکابتا دارد هزار دارا
گر دهر هست سرکش با تو کند تواضع
ور چرخ هست توسن با تو کند مدارا
توقیع تو عزیزست از شام تا به غزنین
فرمان تو روان است از هند تا به صنعا
رشک آید از رکابت ناهید را به میزان
شرم آید از کلاهت خورشید را به جوزا
طوق است نعل اسبت درگردن مجره
تاج است خاک پایت بر تارک ثُریّا
کردند آشکارا معجز به عالم اندر
عیسی به بیت مَقدِس موسی به طور سینا
تو نیستی پیمبر لیکن به فرّ دولت
کردی هزار مُعجِز در عالم آشکارا
چون تافت فر بختت با مادر و برادر
رستند با سلامت هر دو ز چنگ اَعدا
زان پس که در بیابان بودند هر دو حیران
کردند با تو اکنون در باغ دین تماشا
شد کفر هر دو ایمان شد درد هر دو درمان
شد رنج هر دو راحت شد خار هر دو خرما
این داستان و قصهگر بنگری عجبتر
از داستان یوسف وز قصهٔ زلیخا
بگزید من رهی را سلطان ملک بهخدمت
از مادحان زیرک وز ساعران دانا
سی سال پیش شاهان گفتم ثنا و مدحت
چون بندگان یکدل چون چاکران یکتا
حورا بهخلد رضوان پیرایه بر فشاند
چون شعر من بخواند در مجلس تو حَورا
ای آفتابِ عالم فخرِ نژادِ آدم
جاوید باش و خرم برکام دل توانا
شادی به تو مُخَلّد شاهی به تو مؤیّد
ملت به تو مزین دولت به تو مهنا
امروز داده دولت دادِ تو از سعادت
یزدانت کرده روزی حور و بهشت فردا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن نغمهای در وصف یک مقام و شخصیت برجسته است که به عنوان مظهر عظمت و حکومت شناخته میشود. او به عنوان تاج دین و دنیا معرفی شده و از او به عنوان مادری دلسوز برای دو پسرش یاد میشود که در تاریخ و شخصیتشان به بزرگی و دلیری شهرت دارند. شاعر سعی دارد تا ویژگیهای مثبت این شخصیت را بیان کند و او را با قهرمانان مذهبی و تاریخی مقایسه کند. همچنین، او را فرستادهای از طرف خداوند برای برقراری عدالت و نیکوکاری در جهان میداند و از بخت و لیاقتش صحبت میکند. متن به ستایش و مدح این شخصیت ادامه میدهد و او را به عنوان دلیل سعادت و موفقیت ملت معرفی میکند. در نهایت، متن آرزوی شادی و خوشبختی برای او و ملت تحت حکومتش دارد.
هوش مصنوعی: ای سرچشمه حکمرانی و قدرت، ای نماد مذهب و زندگی، ای عابدی چون مریم، و ای زاهدی چون زهرا.
هوش مصنوعی: ای هدف و مقصود دو سلطنت، تو پناهگاه جهانیان هستی. ای مادر دو پادشاه، تو زیباییهای این دنیا را در آغوش داری.
هوش مصنوعی: شاه جهان، محمد شاه در زمان خود به نام سنجر، دارای بخت و اقبال بلندی است که از دولت بزرگ و پایدارش ناشی میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به بزرگی و شجاعت یک شاه اشاره دارد. شاعر میگوید که آن شاه در مقام و عظمت خود به اندازه صد عالم باارزش است، و همچنین از نظر دلیری و شجاعت، او به تنهایی همچون صد عالم دیگر است. به عبارتی، این شاه از لحاظ شخصیت و نیرومندی در دو جنبه مهم، برتر و بیهمتاست.
هوش مصنوعی: از میان این دو پسر، کسی به اندازهی تو دارای شکوه و عظمت نیست. و از میان این دو گوهر، هیچکس به اندازهی تو ثروت و نعمت ندارد.
هوش مصنوعی: شاید تو از خوشبختی و سربلندی تا ابد لذت ببری به خاطر آن پادشاهی که عادل و داناست.
هوش مصنوعی: پادشاه کشور به بهشت میگوید که از شادی و خوشحالیاش، شکر و قدردانیاش را به آدم هدیه میدهد و زیبایی و ویژگیهایش را به حوّا ستایش میکند.
هوش مصنوعی: از generosity و بخشش تو، جهان پر از خیر و فایده و آرامش است. گویا بخشش تو همچون خورشید و زیبایی ابرو و وسعت دریاست.
هوش مصنوعی: بهبود روحی و بازگشت جان از تن به وسیله مهربانی توست، گویی که تو مانند دم مسیحا بودهای.
هوش مصنوعی: به خاطر دعاهای پنهانی که کردی، در دل ایزد به میان پادشاهان، صلح و اصلاح ایجاد شد.
هوش مصنوعی: آن پادشاه زیر پرچماش هزاران سردار و جنگجو دارد، و این پادشاه که در کنار توست نیز هزاران ثروتمند و توانمند را در اختیار دارد.
هوش مصنوعی: اگر زمانه سرکش و طغیانی داشته باشد، با تو نرمش و احترام پیشه میکند، و اگر جهان همچون اسبی سرکش باشد، با تو رفتار ملایم و مدارا خواهد داشت.
هوش مصنوعی: نام تو ارزشمند و گرامی است و از شهری به شهری دیگر، از شام تا غزنین، فرمان تو به سرعت در گردش است و از هند تا صنعا به سمع همه رسیده است.
هوش مصنوعی: ناهید (سیاره زهره) از زیبایی و جذابیت تو حسد میبرد و خورشید نیز به خاطر دلبسته بودن به کلاه تو، شرمنده شده است.
هوش مصنوعی: سوارکاری تو همچون طوقی است که بر گردن مجره آویخته شده و خاک پای تو بر سر ستاره ثریا نشسته است.
هوش مصنوعی: در این جهان، عیسی معجزات خود را به وضوح در بیت المقدس نشان داد و موسی نیز در کوه سینا نشانههای خود را بروز داد.
هوش مصنوعی: به شما نمیتوان گفت که پیامبری، اما با عظمت و قدرتی که داری، کارهای شگفتانگیزی در جهان انجام دادهای که همه آنها را میبینند.
هوش مصنوعی: زمانی که ستارهی بختت با مادر و برادر به خوشی و سلامت از چنگ دشمنان رهایی یافتند.
هوش مصنوعی: بعد از آنکه هر دو در بیابان سردرگم بودند، اکنون با تو در باغ دین به تماشا نشستهاند.
هوش مصنوعی: هر دو از کفر و بیایمانی گذشتند و به ایمان رسیدند، درد و رنج آنها به درمان و آرامش تبدیل شد. همچنین، مشکلات و سختیها به راحتی و خوشی بدل شد و آنچه که برایشان ناامیدی بود، به محصولی خوشایند و شیرین تبدیل گشت.
هوش مصنوعی: اگر به این داستان و روایت بنگری، متوجه میشوی که عجیبتر از داستان یوسف و قصه زلیخا است.
هوش مصنوعی: سلطان، راهی را برگزیده است که در آن خدمت به افرادی باشد که شاعران و حکیمان باهوش و زیرک هستند.
هوش مصنوعی: سی سال پیش درباره شاهان و ارجمندی آنها صحبت کردم و آنها را ستایش کردم. این کار را با دلی یکدل و به مانند خدمتگزاران انجام میدادم.
هوش مصنوعی: حوریهها در بهشت، زینتی را به سر میگذارند و هنگامی که شعر من را در جمع تو میخوانند، زینت خود را به نمایش میگذارند.
هوش مصنوعی: ای خورشیدِ روشنیبخش، تو افتخار نسل آدمی هستی. همیشه شاداب و با نشاط باش و دل پرتوانت را خوشحال کن.
هوش مصنوعی: شادی و خوشحالی مخصوص توست، تو پشتیبان و همراه پادشاهی، ملت به تو نازیده و دولت به تو زینت داده شده است. تو مایهی فخر و بزرگی هستی.
هوش مصنوعی: امروز، نعمت و خوشبختی تو باعث شده که دنیا به تو نیکویی کند و فردا بهرهمند از زیباییهای بهشت و هوریها خواهی شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بادِ صبا درآمد، فردوس گشت صحرا
آراست بوستان را نیسان به فرشِ دیبا
آمد نسیمِ سُنبُل با مُشک و با قَرَنفُل
آورد نامهٔ گُل، بادِ صبا به صَهبا
کُهسار چون زُمُرُّد، نقطه زده ز بُسَّد
[...]
ای کرده فتح و نصرت در مشرق آشکارا
بگذشته زآب جیحون وآتش زده در اعدا
با خیلخیل لشکر چون سیلسیل باران
با فوجفوج موکب چون موجموج دریا
از تودهتوده آهن چون کوه کرده هامون
[...]
در ملکت فریدون می خواه بهمن آسا
کز بهمن و فریدون در ملک یادگاری
اینجا کسیست پنهان خود را مگیر تنها
بس تیز گوش دارد مگشا به بد زبان را
بر چشمهٔ ضمیرت کرد آن پری وثاقی
هر صورت خیالت از وی شدهست پیدا
هر جا که چشمه باشد، باشد مقام پریان
[...]
تا جسته برق رویت از عکس روی زیبا
افتاده شعلهٔ او در خرمن دل ما
تاب تجّلیّ حسن، جز عشق ما ندارد
محکمترست با تو، عهدم ز سنگ خارا
در فقر اگر ندارم، جز چهرهٔ تو وجهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.