جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۵ - خبر یافتن عزیز مصر از مقدم زلیخا و به عزیمت استقبال برخاستن و لشکریان مصر را به تجمل تمام آراستن
... کشیده در میانه بارگاهی
ز خوبان صف زده گردش سپاهی
عزیز مصر چون آن بارگه دید ...
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۷ - فرستادن زلیخا یوسف را علیه السلام به جانب باغ و تهیه اسباب وی کردن
... کزان بر دل ارم را بود داغی
به گردش ز آب و گل سوری کشیده
گل سوری ز اطرافش دمیده ...
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۵ - آمدن زلیخا به سر راه یوسف علیه السلام و از نی خانه ای ساختن تا از آواز گذشتن سپاه وی خرسندی یابد
... در آن نی بست بود افتاده خسته
چو صیدی تیرها گردش نشسته
ولی از ذوق عشقش چون اثر بود ...
... به یک جستن پریدی گرم چون برق
اگر گردش نه پا زو پس کشیدی
به گردش باد صرصر کی رسیدی
به راه ار چه شدی پر قطره از خوی ...
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷۲ - شکایت از فلک پر نکایت که اژدهاوار گرد عالمیان حلقه کرده و همه را به دایره تصرف خود درآورده بر یکی زخم زند و بر دیگری زهر افکند نه هیچ از دست رفته را با وی دست ستیز و نه هیچ از پای افتاده را از وی پای گریز
... قرار کارت آخر بر جداییست
بسی گردش نمود این سبز طارم
بسی تابش مه و خورشید و انجم ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲ - دست فکرت در سلسله ممکنات زدن و به ذروه توحید واجب برآمدن
... هیچند همه ز هیچ باز آی
در گردش این بلند کردار
بین این همه نقش های پرگار ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - گرم شدن مجنون از سماع آوازه لیلی و آهنگ مقام او کردن و چون شکاریان سرگشته به پای خود روی به دام آوردن
... این می گفتند لیک گردون
کی گردش خود کند دگرگون
زرین علمی که مشرق انداخت ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - عهد وفا بستن لیلی با مجنون و تأکید کردن آن به سوگندان گوناگون
... سوگند به ذات ایزد پاک
گردش ده چرخ های افلاک
روشن کن این بلند طارم ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - خبر یافتن پدر مجنون از عشقبازی وی با لیلی و نصیحت کردن در آن باب
... عشق است خلاصی دل مرد
از گردش چرخ باژگون گرد
گفتی که به دلبری نشاید ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - غمازی کردن غمازان پیش لیلی که مجنون عهد دیگر کرده است و دختر عم را به عقد نکاح درآورده است
... دردی نوشید از اول خم
با قیس ز گردش زمانه
برداشت خطاب غایبانه ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - خشم گرفتن پدر لیلی از مجنون به جهت آمدن وی به خانه همسایه لیلی و به دادخواهی به درگاه خلیفه رفتن و سوگند خود را که پیش ازین مذکور شد راست کردن
... مصروع آسا ز خویشتن رفت
گردش همه خلق حلقه بستند
در حلقه ماتمش نشستند ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دیده نوفل مجنون را در بادیه و بر وی ترحم کردن و وی را وعده دادن که لیلی را برای وی خواستگاری کند و ابا کردن پدر لیلی
... ناگاه ز گرد ره رسیدند
جمعی و به گردش آرمیدند
بر کوهه زین همه سواران ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۲ - حکایت کردن کثیر شاعر عاشق عزه از مجنون پیش خلیفه
... برجست و چو جان به بر کشیدش
چشمش بوسید و گردش افشاند
صد بیت به وصف او فرو خواند ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - رسیدن کثیر به روضه پر غزالان و خبر آوردن پیش مجنون و جواب آن شنیدن
... از دیده خونفشان کنم پای
گردش گردم چو حج گزاران
چون چشمه زمزم اشکباران ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - شنیدن خلیفه آوازه مجنون را در عشقبازی و شعرپردازی و طلب داشتن وی
... وز تن چو خلیفه در سیاهی
گردش دد و دام حلقه بسته
او خوش به میانشان نشسته ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۹ - زیادت شدن اندوه مجنون از شوهر کردن لیلی و از انسیان بگسستن و با وحشیان پیوستن
... چون بر سر تخت خود نشستی
گردش دد و دام حلقه بستی
از پرتو عدل شه بر ایشان ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - رسانیدن قاصد نامه لیلی را به مجنون و خواندن وی آن نامه را
... پیدا اینجا نهادن گر جای
از گردش ماه و مهر بیرون
وز دایره سپهر بیرون ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۷ - پوست پوشیدن مجنون و به میان گوسفندان لیلی درآمدن و به حوالی خیمه گاه وی رفتن
... بالین ز کنار خویش کردش
وز چهره به گریه شست گردش
از خوی به گلاب عطر پرورد ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۱ - مراجعت کردن اعرابی بار دیگر به زیارت مجنون و بعد از جست و جوی بسیار وی را یافتن که غزالی را در آغوش گرفته و هر دو جان داده
... او نیز بمرده در وفایش
گردش دد و دام حلقه بسته
شاخ طرب همه شکسته ...
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۱۱ - گفتار در فضایل سخن و سخنوری و تقریب نظم این منظومه از عیب تکلف بری که نامزد است به خردنامه اسکندری
... بود تابش ماه و مهر از سخن
بود گردش نه سپهر از سخن
دو حرفند از دفترش کاف و نون ...
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۱۳ - آغاز سخن گستری به شروع در خردنامه اسکندری
... شکوفه برآورد و بر نیز داد
شد از گردش چرخ دیرین اساس
حقایق پذیر و دقایق شناس ...