گنجور

 
۱۱۰۱

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - فی مدح سلطان حسین شیرازی

 

... آفتابی که دو صد ره ز جهان افزون است

هست یک نقطه درین گردش همچون پرگار

من که باشم چه کنم خود به چه خوانند مرا ...

حیدر شیرازی
 
۱۱۰۲

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۷۵ - و له

 

... دیدیم هرچه آمد بینیم هرچه آید

در قرن اگر برآید در آفتاب گردش

از مادر زمانه همچون تویی نزاید ...

حیدر شیرازی
 
۱۱۰۳

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۷۷ - و له ایضا

 

... روان در نوش و در در گوش و گوهر در دهن داری

میانت کس نمی بیند کمر گردش چه می بندی

دهانت هست ناپیدا کجا جای سخن داری ...

حیدر شیرازی
 
۱۱۰۴

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۷ - آموختن برزوی رزم از دلیران افراسیاب

 

... زمانی نیاسود از تاختن

هم از گردش و تیر انداختن

به شش ماه چونان شد آن نامدار ...

محمد کوسج
 
۱۱۰۵

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۸ - لشکر کشیدن برزو به سوی ایران قسمت اول

 

... جهاندار بر پشت پیل سپید

ستاده به گردش سپه پر امید

چو طوس و چو گیو و چو شیدوش شیر ...

... به پیش اندرون اختر کاویان

بزرگان ایران به گردش دوان

به ساقه سپاهش جهان پهلوان ...

محمد کوسج
 
۱۱۰۶

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۹ - لشکر کشیدن برزو به سوی ایران قسمت دوم

 

... بزد تیغ بر گردن پاسدار

سر آمد برو گردش روزگار

چو آمد بر طوس گفتش که خیز ...

محمد کوسج
 
۱۱۰۷

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۱ - لشکر کشیدن برزو به سوی ایران قسمت چهارم

 

... نجنبید بر زین سپهدار نو

تو گفتی همی گردش افشاند گو

برانگیخت برزوی باره زکین ...

... چو رستم شد آگاه از آن کارزار

وز آن گردش و بخشش و گیر و دار

زواره بفرمود تا بر نشست ...

... همی تاخت بر هر سویی جنگ جوی

به گردش درون لشکری جنگ ساز

همی کرد بر لشکر ترک تاز ...

... همی برد برزوی را چون پلنگ

سواران به گردش دوان زابلی

کشیده همه خنجر کابلی ...

محمد کوسج
 
۱۱۰۸

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۴ - آمدن بیژن و آوردن برزوی رستم زال را قسمت سوم

 

... ندیدم به مردی چنین یک سوار

نه در بخشش و گردش کارزار

نه دیو و نه مردم نه ارغنده شیر ...

محمد کوسج
 
۱۱۰۹

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۵ - آمدن بیژن و آوردن برزوی رستم زال را قسمت چهارم

 

... به ایران و توران شوم سرفراز

برین گردش چرخ خرسند باش

جهان را درخت برومند برومند باش ...

... به آواز گفت ای دلاور سوار

بر آسودی از گردش روزگار

هماوردت آمد بر آرای جنگ ...

... دل هر دو از غم شده سیل بار

از اندیشه و گردش روزگار

تهمتن چنین گفت با خویشتن ...

محمد کوسج
 
۱۱۱۰

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۲۷ - آمدن فرامرز لشکر آوردن از سیستان رزم رستم و پیلسم سقلابی

 

... سپه را بر آیین گردان بدار

نگه کن برین گردش روزگار

که تا من ببستم به مردی کمر ...

محمد کوسج
 
۱۱۱۱

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۲۸ - گفتار در رزم برزو و دستان و رسیدن افراسیاب با لشکر در آن رزمگاه قسمت اول

 

... به مردی نباید شدن در گمان

که داند همی گردش آسمان

که باشدکه بردشت روباه پیر ...

... یکی پیل و تختی برو بر به زر

ز گوهر ببسته به گردش کمر

پسش پیل و برگستوان دار پیش ...

... ورا دید تازان چو شیر شکار

به گردش درون تیغ زن صد هزار

بزد دست و گرز گران برکشید ...

محمد کوسج
 
۱۱۱۲

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۲۹ - گفتار در رزم برزو و دستان و رسیدن افراسیاب با لشکر در آن رزمگاه قسمت دوم

 

... فرامرز را گفت ایدر بمان

نگه کن بدین گردش آسمان

که تا من زمانی همی دم زنم ...

محمد کوسج
 
۱۱۱۳

محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۳۲ - آرزوی خواستن برزوی از کیخسرو بن سیاوخش

 

... دلش در بر از غم طپیدن گرفت

همی تاخت بر گردش افراسیاب

بر آن دشت تیره به کردار آب ...

... که اندر زمان بی سر و تن شوم

به گردش همی تاخت چون پیل مست

سپهدار ترکان برآورده دست ...

... به گردن در افکنده خم کمند

سپاه انجمن کرد بر گردشان

ز پیکار شمشیر بر سر فشان ...

... به پیری همی جنگ جست آن زمان

شده خیره زو گردش آسمان

همی گفت امروز روز من است ...

محمد کوسج
 
۱۱۱۴

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳

 

... مگوی مستی من ذوق باده عنبی ست

مکن ز گردش دوران شکایت ابن حسام

که عادت فلک دون پرست منقلبی ست ...

ابن حسام خوسفی
 
۱۱۱۵

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲

 

... خیال چشم تو بر گوشه نظر بنشست

سواد خامه پرگار گردش قمری

چو خورده دهنت نقطه خیال نبست ...

ابن حسام خوسفی
 
۱۱۱۶

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷

 

... مویی سیاه چون شب و رویی بسان روز

ما را ز دور گردش لبل و نهار بس

جام جهان نمای که دوران به جم سپرد ...

ابن حسام خوسفی
 
۱۱۱۷

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸

 

... آه اگر در رخ آن آینه آهی بکنیم

تکیه بر گردش دور قمری نتوان کرد

رخصتی ده که به روی تو نگاهی بکنیم ...

ابن حسام خوسفی
 
۱۱۱۸

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸ - استقبال از سعدی

 

... تا اشک غبار از ره او باز نشاند

بسیار دویده است و به گردش نرسیده

دیوانه شده عقل در آن دم که به شوخی ...

امیر شاهی
 
۱۱۱۹

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶

 

کجاست ساغر می تا به گردش آرندش

که عمر رفت و حریفان در انتظارندش ...

خیالی بخارایی
 
۱۱۲۰

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲

 

چه گویم گردش گردون دون را

که خس را سر بر اوج آسمان برد ...

خیالی بخارایی
 
 
۱
۵۴
۵۵
۵۶
۵۷
۵۸
۱۳۰