گنجور

 
ابن حسام خوسفی

ما نیاریم که سوی تو نگاهی بکنیم

تکیه بر لطف تو داریم که گاهی بکنیم

رویت آیینه ی روحست ز ما روی متاب

آه اگر در رخ آن آینه آهی بکنیم

تکیه بر گردش دور قمری نتوان کرد

رخصتی ده که به روی تو نگاهی بکنیم

هر کجا راه روی روی به راهی دارند

ما هم اندر طلبت روی به راهی بکنیم

بنده وارم به گدایی در خودبپذیر

تا به جان بندگی همچو تو شاهی بکنیم

هاتف غیب چه خوش گفت مرا کابن حسام

عاقبت از کرمت عفو گناهی بکنیم