گنجور

 
۸۴۱

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۶ - مدح یکی از بزرگان

 

... روز فرصت ز مهر برد فروغ

باغ دولت ز چرخ دید بهار

یافت سیر و ثبات محکم و راست

ملک ثابت ز کوکب سیار

چرخ زنگارگون زدود چو صبح

تیغ بران فتح را زنگار ...

... ملک قطب است و رای او گردون

چرخ نقطه ست و قدر او پرگار

آفتابی است آن سپهر افروز ...

... مهر او را نعیم خلد نسیم

کین او را اثر چرخ شرار

عنصر گوهر قریش از او ...

... فرش ها ساز خاک را از خون

پرده ها بند چرخ را ز غبار

سایه رایت ظهیری را ...

... جای شاهان همی کندت نثار

چرخ گردانت بنده نیک است

به بد و نیک بر جهانش گمار ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۴۲

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷ - مدح سیف الدوله محمود

 

... آن ملک عصر که هرگز بر او

چرخ فلک را نبود اختیار

آنکه ازو خوار نگردد عزیز ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۴۳

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - مدح سلطان سیف الدوله محمود

 

... خدایگانا در رتبت و سخا آنی

که چرخ با تو زمین است و بحر با تو شمر

که دید هرگز از ابیات وصف تو مقطع ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۴۴

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱ - ستایش دیگر از او

 

... نهاده های شهان جهان همه بردار

ز چرخ یافته داد و ز بخت گشته به کام

ز ملک روزی مند و ز عمر برخوردار

مسعود سعد سلمان
 
۸۴۵

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲ - صفت اسب و مدح عارض لشکر عمادالدین منصور بن سعید

 

... همی تا هال یابد گوی مرکز

همی تا دور دارد چرخ محور

زمین روشن نگردد جز به خورشید ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۴۶

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - در صفت شیر و مدح آن وزیر

 

... فضلت چو روزگار گرفته ست بحر و بر

چرخی و از تو باشد چون چرخ نیک و بد

بحری و از تو خیزد چون بحر نفع و ضر ...

... چون مهرباد روز بقای تو بی ظلام

چون چرخ باد ساعت عمر تو بی عبر

ماه تو با جلالت و عز تو با ثبات ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۴۷

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - مدیح دیگر از آن بزرگ

 

... که رأی تست به حق گشته در میان داور

به چرخ و بحر نیارم تو را صفت کردن

که چرخ با تو زمین است و بحر با تو شمر

ز بهر روی تو خورشید خواستی که شدی ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۴۸

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - در مدح عارض لشکر

 

... آب خورده از تو دین و عدل در یک آبخور

رفعت از قدر تو باید چرخ از آن باشد رفیع

نسبت از حلم تو دارد کوه از آن دارد کمر ...

... بی مثال نافذ تو بر ندارد عدل گام

با شکوه سایس تو بر ندارد چرخ سر

دست حزم تو همی گیرد کمرگاه صواب ...

... دهر هر حکمی که بیند از تو دارد پیش چشم

چرخ هر امری که یابد از تو گیرد پیش بر

دیده نرگس به رنگ روی بدخواه تو شد ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۴۹

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - مدح عمدة الملک رشیدالدین

 

... گفتم ای ماه شکل بر پر سنگ

پدرت آفتاب چرخ گزار

راحتی دادیم سزاست که من ...

... بر زمین آسمان و ابر بهار

چرخ مانند بر معادی گرد

ابر کردار بر موالی بار

مسعود سعد سلمان
 
۸۵۰

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹ - باز در ثنای او

 

... رهبر و هامون نورد که برو دریا گذار

چرخی و در زیر او تابان شکل هلال

کوهی و بر روی او رخشان زر عیار ...

... منزل منزل برو سعد فلک را نثار

دیده ز چرخ کمال مهری بس نورمند

یافته از بحر ملک دری بس شاهوار ...

... وی به بر کین تو آتش سوزان شرار

با ادب و عقل تو چرخ نباشد قوی

با تلف جود تو کوه ندارد یسار ...

... تا بفروزد زمین چشمه گیتی فروز

تا بنگارد جهان چرخ زمانه نگار

دست به رادی گشای طبع به شادی زدای ...

... عنان فرمان شاه به دست اقبال دار

مهری چون مهر تاب چرخی چون چرخ گرد

سروی چون سرو بال ابری چون ابر بار ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۵۱

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - مدح جمال الملک رشید

 

... مهر با رای او ندارد فر

قدر او چرخ گشت و چرخ زمین

طبع او بحر گشت و بحر شمر ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۵۲

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - مرثیه عمادالدوله ابوالقاسم و گریز به ستایش سلطان ابراهیم

 

... که در بهایم حزم است و درو حوش حذر

فساد چرخ نبینیم و نشنویم همی

که چشم ها همه کورست و گوشها همه کر ...

... به جامت اندر زهرست ناچشیده مخور

عیار چرخ بگیر و نهاد دهر ببین

بساط حرص به پیچ و لباس آز بدر ...

... تو آن بلند محل بودی و بزرگ عطا

که چرخ با تو زمین بود و بحر با تو شمر

صفات جاه تو را هندسی نکردی حد ...

... که دیده بود که کوهی برآید از بنیاد

که گفته بود که چرخی در افتد از محور

چو شب سیاه شود نور روز در تابش ...

... برو که آتش امید گشت خاکستر

مباد چرخ که با چون تویی کند پیکار

مباد دهر که بر چون تویی کشد خنجر ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۵۳

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - مدح نجم الدین شیبانی

 

... چون بر او افکنند ژرف نظر

صورت چرخ و صورت مریخ

صولت باد و نعره تندر ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۵۴

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۳ - مدح سلطان مسعود

 

... تا ابد کامگار و برخوردار

شهریاری که چرخ بر نامش

گاه دولت کند سعود نثار ...

... کمتر آمد ز نقطه پرگار

صورتی کرد چرخ کلک تو را

تیر گفتار و مشتری دیدار ...

... نیست با بخشش تو دستگزار

چرخ را چون همی نگاه کنم

نبود با محل تو مقدار ...

... ساخته هر دو با همند چنانک

بره و شیر چرخ آینه وار

تو خداوندی و به جان کردند ...

... تا بود خاک را به ذات سکون

تا بود چرخ را به طبع مدار

به ظفر شاه بند و شهرگشای ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۵۵

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - ستایش پادشاه و دعوی ترتیب کتابخانه سلطنتی

 

... چو نام تست بخت تو همیشه

که هستش جفت سعد چرخ دوار

خداوندا زبان بنده تو ...

... بود توقیع سلطان جهاندار

همیشه تا ز دور چرخ گردان

به گیتی شاهی و شادی بود یار ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۵۶

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶ - هم در ثنای او

 

... سر سلاطین سلطان تاجور مسعود

که چرخ دارد بر حکم او به طوع مدار

کشید لشکر اسلام سوی خطه ملک ...

... زنند آینه پیل و زنگ و زد گویی

ز گرد لشکر منصور چرخ آینه وار

ز گرد ابر صفت گرد کوه رعد آوا ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۵۷

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۷ - مدیح ملک ارسلان

 

... چون قدرت یافت دست دولت

بر چرخ نهاد پای منبر

بخشایش دیده اهل گیتی ...

... یک شاه دگر به عالم اندر

نه چرخ به پیش تو تواناست

نه کوه به نزد تو توانگر ...

... جاه تو ز عرض عالم افزون

رای تو ز طول چرخ برتر

مسعود سعد سلمان
 
۸۵۸

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۸ - هم در ستایش او

 

... کاقبال خدایگان عالم

از چرخ مرا کشید برتر

خورشید ملوک جای من کرد ...

... ناهید به پیش همت تست

بر چرخ به کف گرفته مزمر

از بهر عطای بندگان هست ...

... دارد شب و روز را برابر

بر کار بود به روز چون چرخ

بیدار بود به شب چو اختر ...

... تا گوی زمین بود معلق

تا چرخ فلک بود مدور

جز برگه غز و ناز منشین ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۵۹

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۹ - ستایش سیف الدوله محمود

 

چه مرکبست که او را نه خفتن ست و نه خور

چو چرخ پر ز ستاره چو کان پر ز گهر

بسان صورت مانی ز خامه مانی ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۶۰

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰ - صفت فیل و مدح آن پادشاه

 

... چو ماه بر روی آیینه منور

چو چرخ و عقدش تابان بسان انجم

چو ابر و برقش غران به جای تندر ...

... وگر بخواهی بیرون جهد ز چنبر

چو چرخ محور گردد به گاه جولان

چنانکه گردد زو خیره چرخ محور

نه از مؤخر پیدا ورا مقدم ...

... چرا نسنبد الماس وار گوهر

چو چرخ و نورش مانند نور کوکب

چو آب و فعلش مانند فعل آذر ...

مسعود سعد سلمان
 
 
۱
۴۱
۴۲
۴۳
۴۴
۴۵
۴۹۲