گنجور

 
۷۲۱

سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶

 

... زری که جمع کند آفتاب چون پرنش

فراز گردش گردون گرفت مسکن خویش

ازان گزند نباشد زگردش زمنش

قلم زدست قضا عنبرین زبان نشدی ...

سراج قمری
 
۷۲۲

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۱

 

... لاجرمت روز و شب خدای معین است

ملک تو از گردش زمانه مصون باد

کانچه به کارآید از زمانه همین است

ظهیر فاریابی
 
۷۲۳

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۲۰

 

... هرکس که بر ضمیر تو گردی نشست از و

در حال گردش فلکش خاکسار کرد

وانرا که با تو وحشت و کین در میان نهاد ...

ظهیر فاریابی
 
۷۲۴

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

... زهره سنگ از نهیب او چو برآمد

گردش چرخش لقب نهاد زمرد

ای به ترقی ورای چار عناصر ...

... گر بمثل اره بر سرم نهد ای شاه

گردش ایام چون حروف مشدد

دست اجل تا که در نیاردم از پای ...

ظهیر فاریابی
 
۷۲۵

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۷

 

... همیشه تا که مه و مهر در محاق و کسوف

بود ز گردش این چرخ ازرق زراق

اساس عدل تو در عالم آن چنان بادا ...

ظهیر فاریابی
 
۷۲۶

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۸

 

... آسمان را ماند انگشت تحیر در دهان

تا بپاید گردش گردون تو با گردون بپای

تا بماند نوبت عالم تو با عالم بمان ...

ظهیر فاریابی
 
۷۲۷

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۶۹

 

... همیشه تا نسق سال و ماه محفوظ است

یکی به جنبش مهر و دگر به گردش ماه

حساب عمر تو در ملک باد چندانی ...

ظهیر فاریابی
 
۷۲۸

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۸۰

 

... باشد مدام یاره و دیهیم و گاه روی

از گردش زمانه عدوی تو را مباد

جز روزگار ناخوش و عیش تباه روی

ظهیر فاریابی
 
۷۲۹

ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۹۶

 

... بگرفته ز ماه دولتت تا ماهی

با عزم تو کاسمان به گردش نرسد

جز فتح و ظفر کرارسد همراهی

ظهیر فاریابی
 
۷۳۰

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۳۶ - داستان پری و زاهد و زن

 

... رفتم که مباد تو بی تو خوش یک نفسم

وز گردش روزگار این داغ بسم

گر مرگ نخیزد و نباید ز پسم ...

ظهیری سمرقندی
 
۷۳۱

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۳۹ - داستان شاهزاده با وزیران

 

... به عالمیت رساند که اندرو فرداست

شاهزاده بر مقدمه لشکر می راند و صید می کرد و به اتفاق از پیش او گوری برخاست براق سیرت برق صورت باد رفتار آتش کردار آب گردش خاک توانش

مهره زده پشت و گاه جستن ...

ظهیری سمرقندی
 
۷۳۲

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا

 

... ما اشبه اللیله بالبارحه

متحیر از گردش روزگار و متفکر از عالم غدار پیرزن زبان ملامت بگشاد و گفت در وصیت اعادت می کردم و حقوق مصاحبت را به لوازم منصحت و شفقت آراسته می گردانیدم و می گفتم که درین شهر با هیچ کس بیع و شری و معامله نکنی موعظت مرا که از محض اشفاق بود اصغا نکردی و نصایح مرا که از وفاق بی نفاق بود قبول نکردی تا خود را در چنین بلا و محنت افکندی

چون نشنیدی نصیحت من ...

ظهیری سمرقندی
 
۷۳۳

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - مدح سلطان مظفرالدین قزل ارسلان

 

... نبردهای ملک باختر مظفر دین

که زیر گردش خاور ملک ندارد یار

زمین خدیو قزل ارسلان که تربیتش ...

... عزیز کرده لطف تو بود روز نخست

چو قدر عز تو نشناخت چرخ گردش خوار

ز نقض عهد چنین خوار گشت خوار شود ...

اثیر اخسیکتی
 
۷۳۵

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - مدح سید فخرالدین عربشاه «علاءالدوله»

 

... مباد دود بر آرد ز دودمان کرم

امل دو اسبه بصد میل گردش استقبال

چو دید از شرف و فضل دیده بان کرم ...

اثیر اخسیکتی
 
۷۳۶

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷

 

... درازا دست بیدادی که دارد طره پستش

تنم در تب همی سوزد رباب دل چنان گردش

دلم مرهم نمی گیرد بتیغ غم چنان خستش ...

اثیر اخسیکتی
 
۷۳۷

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۶۴

 

... صد تجربه کرد عقل و بر کار نشد

از گردش چرخ صد هزاران عبرت

این دیده بدید و هیچ بیدار نشد

اوحدالدین کرمانی
 
۷۳۸

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۲۰

 

از گردش گردون که فلک گردان است

بس عاقل پرهنر که سرگردان است ...

اوحدالدین کرمانی
 
۷۳۹

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۲۳

 

... ز افسانۀ عاشقان ملالیست

از گردش چرخ هر زمانم

بر دست غم تو گوشمالیست ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۷۴۰

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۷۳

 

... هر کس که وصال تو همی جوید

با گردش آسمان همی کوشد

تا وصل تو خود کرا بود روزی ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
۱
۳۵
۳۶
۳۷
۳۸
۳۹
۱۳۰