گنجور

 
۶۱۸۱

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۰۰ - عراقی همدانی قُدِّسَ سِرُّه

 

... بروم ز چشم مستش نظری به وام گیرم

که به آن نظر ببینم رخ خوب لاله رنگش

٭٭٭ ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۱۸۲

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۰ - عابد بیرمی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

... ٭٭٭

باشاخه ها اخضر شدم با لاله ها احمر شدم

با باغبانان در چمن من سال ها گل چیده ام ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۱۸۳

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۳ - غزالی مشهدی

 

... نیست دل آن دل که در او داغ نیست

لاله بی داغ در این باغ نیست

نازکی دل سبب قرب تست ...

... یا قدم دل مکش از رستخیز

لاله رخان گرچه که داغ دلند

روشنی چشم و چراغ دلند ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۱۸۴

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۲ - کاتبی ترشیزی

 

... خاره یی اندر ره عقبی مباش

در گذر از لاله باغ امل

سوزش دل بنگر و داغ اجل ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۱۸۵

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۰ - مؤمن یزدی

 

... از دیده خونبار که چشمش مرساد

دامان و کنارم ز گل لاله پر است

٭٭٭ ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۱۸۷

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۴ - نجم الدین رازی قُدِّسَ سِرُّه

 

... گویی ز خط بنفشه مویی رسته است

تا بر سر لاله پا به خواری ننهی

کان لاله ز خاک لاله رویی رسته است

٭٭٭ ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۱۸۸

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۱ - جمال اصفهانی قُدِّسَ سِرُّه

 

... جهل را بر دست تیغ و عقل را بر پای خار

نرگسش بیمار بینی لاله اش دل سوخته

غنچه اش دل تنگ یابی و بنفشه سوگوار ...

... چهار مادر کون از قضا عقیم شوند

به صلب هفت پدر در سلاله گردد خون

ز روی چرخ بریزد قراضه های نجوم ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۱۸۹

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

... من آن کنم که خداوندگار فرماید

نخواهد این چمن از سرو ولاله خالی ماند

یکی همی رود و دیگری همی آید ...

... تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم

می کشم چون قدح لاله شراب موهوم

چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشم ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۱۹۰

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳۰ - خاقانی شیروانی

 

... آدم ز خزان چرخ رخ زرد

چون لاله ز ژاله در خوی درد

از تو اثر ربیع دیده ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۱۹۱

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۸۳ - کمال اصفهانی

 

... گردی که فراز او دخانی است

در لاله نگر به چشم عبرت

کان عارض خوب نوجوانی است ...

... از خاک بنفشه ای که روید

می دان که کلاله جوانی است

رضاقلی خان هدایت
 
۶۱۹۲

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۰ - نادری کازرونی

 

... دیده جانم به رخت روشن است

لاله ستان این دل صد داغ من

باغ اگر سیر کنی باغ من ...

... این همه بیش و کم ازدیگری است

جل جلاله چه جلال است این

عم نواله چه نوال است این ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۱۹۳

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۲ - نوری مازندرانی

 

و هو زبدة المحققین و افضل المدققین الحکیم الالهی و مخزن علوم لایتناهی ملاعلی اصل آن جناب ازولایت نور مناعمال مازندران بهشت نشان در بدو سن از آنجا برآمده و به جهت تکمیل و تحصیل به دارالسلطنه اصفهان متوطن شده در خدمت فضلای حکمای معاصرین اکتساب علوم معقول کرده به مجاهده و تصفیه نفس شریف اشتغال داشت و به مرور دهور در فن حکمت الهی او را پایه ای اعلی دست داد در اشراق در گیتی طاق شده مردم از بلاد نزدیک و دور طالب خدمتش گردیدند و به خدمتش رسیدند و تلمذ گزیدند صاحب فضایل و خصایل شدند اکنون سالهای سال است که در اصفهان به افاده می گذرانند و دیرگاهی است که در این فن مانند آن جناب فاضلی دانا و حکیمی بینا به ظهور نیامده است حکم های اسلام را او مسلم است غرض خدمتش دست داده است گاهی فکری می فرماید از اوست

منغزلیاته ...

... راز دل ما نمی شود فاش

تا لاله نروید از گل ما

ز تنها گر تنی تنها نشیند ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۱۹۴

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱- در مدح پیامبر اکرم محمد مصطفی‌(‌ص‌)

 

... ذات تو گلستانی مطبوع و جان فزا

نورسته لاله ایست از آن بوستان ادب

نشکفته غنچه ایست از آن گلستان حیا ...

... در بارگاه ملک تویی شاه پیشوا

بی رخصت تو لاله نمی روید از زمین

بی خواهش تو ژاله نمی بارد از هوا ...

قاآنی
 
۶۱۹۵

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در مدح حضرت رضا علیه‌السلام

 

... و یا روشن گهر بهمن شده درکام اژدرها

لب غنچه رخ لاله برون آورده تبخاله

ز بس باران از آن ژاله به طرف گلشن و صحرا ...

... ازو اطراف خارستان شده یکسر بهارستان

وزو رشک نگارستان زمین از لاله حمرا

فکنده بر سمن سایه دمن را داده سرمایه ...

... خروشد هردم ازگردون که پوشد برتن هامون

ز سنبل کسوت اکسون ز لاله خلعت دیبا

فشاند بر چمن ژاله دماند از دمن لاله

چنان از دل کشد ناله که سعد از فرقت اسما ...

... چمن از سرو و سیسنبر همال خلخ وکشمر

دمن از لاله و عبهر طراز و تبت و یغما

ز بس گلهای گوناگون چمن چون صحف انگلیون ...

... همه چون نوش در پاسخ همه چون سیم در سیما

ز بس لاله ز بس نسرین دمن رنگین چمن مشکین

ز بوی آن ز رنگ این هوا دلکش زمین زیبا ...

... بلی نبود شگفت ارزان کساد عنبر سارا

ز فر لاله و سوسن ز نور نور و نسترون

دمن چون وادی ایمن چمن چون سینه سینا

چه درهامون چه دربستان صف اندرصف گل وریحان

ز یک سو لاله نعمان ز یک سو نرگس شهلا

توگویی اهل یک کشور برهنه پا برهنه سر ...

... نسیم روضه یاسین شمیم دوحه طاها

سحاب عدل را ژاله ریاض شرع را لاله

خرد بر چهر او واله روان از مهر او شیدا ...

... الا تا در مه نیسان دمد ازگل گل و ریحان

بروید سنبل از بستان برآید لاله از خارا

چو لاله زایرت خرم چوگل با خرمی توأم

چو ریحان سبز و مشکی دم چو سنبل بوستان پیرا

قاآنی
 
۶۱۹۶

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در ستایش محمّد شاه

 

... الحق شرم آمدم بدین لب منکر

بوسه زدن بر لبی چو لاله حمرا

کاین لب همچون ز لوی من نه سزا بود ...

قاآنی
 
۶۱۹۷

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - در مدح نواب شاهزاده فریدون میرزا فرمانفرما

 

... شاها ز پی صید شدی تا تو به هامون

دو عبهرم از خون شده دو لاله حمرا

بی شخص تو ای شخص توآسایش گیتی ...

قاآنی
 
۶۱۹۸

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - در مدح ابوالمظفر محمدشاه غازی طاب‌لله ثراه گوید

 

... از سبزه چمن چو روضه رضوان

از لاله دمن چو سینه سینا

آن مایه سوز سینه غمگین ...

... مهر تو ز صلب سنگ رویاند

چون باد بهار لاله حمرا

خورشیدی و برخلاف خورشیدی ...

قاآنی
 
۶۱۹۹

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در مدح نواب شاهزاده علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه گوید

 

... آن باده ناب ده که پنداری

با لاله سرشته اند ریحان را

بر طور تجلی ارکند نورش ...

قاآنی
 
۶۲۰۰

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - در ستایش ملکزادۀ بی‌نظیر شهزاده اردشیر فرماید

 

... همچون نگین جم زکف آهریمنا

برکوه لاله چون شب مهتاب بشکفد

گویی به تیغ کوه چراغیست روشنا

گر سرخ بید را نبود رنج سرخ باد

گل گل چراست در چمنش لاله گون تنا

مانا شنیده یی که پی قتل تهمتن ...

... نک سیل بهمنست که سنگ افکند زکوه

وان لاله دمیده به دامن تهمتنا

در هاون عقیق شقایق نسیم صبح ...

قاآنی
 
 
۱
۳۰۸
۳۰۹
۳۱۰
۳۱۱
۳۱۲
۳۶۲