گنجور

 
۵۲۲۱

رهی معیری » غزلها - جلد سوم » اندوه دوشین

 

... خانه از سیلاب اشکم همچو دریا بود و من

خوابگه از موج دریا چون حبابی داشتم

محفلم چون مرغ شب از ناله دل گرم بود ...

رهی معیری
 
۵۲۲۲

رهی معیری » غزلها - جلد سوم » آغوش صحرا

 

... عکس او در اشک من نقشی خیال انگیز داشت

ماه سیمین جلوه ها در موج دریا می کند

از طربناکی به رقص آید سحرگه چون نسیم ...

رهی معیری
 
۵۲۲۳

رهی معیری » غزلها - جلد سوم » سرا پا آتشم

 

... آفتاب روشنم نسبت مکن با آتشم

شعله خیزد از دل بحر خروشان جای موج

گر بگیرد یک نفس در هفت دریا آتشم ...

رهی معیری
 
۵۲۲۴

رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » دریادل

 

... ای ساقی مستان بگو دیوانه ام یا عاقلم

چون اشک می لرزد دلم از موج گیسویی رهی

با آن که در طوفان غم دریا دلم دریادلم

رهی معیری
 
۵۲۲۵

رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » حلقهٔ موج

 

... هر نفس با یاد یاری ناله زاری کنم

حلقه های موج بینم نقش گیسویی کشم

خنده های صبح بینم یاد رخساری کنم ...

رهی معیری
 
۵۲۲۶

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۱ - نیروی اشک

 

... لیکن جوان ز جنبش طوفان نداشت باک

دریادلان ز موج ندارند دهشتی

برخاست تا برون بنهد پای زآن سرای ...

رهی معیری
 
۵۲۲۷

رهی معیری » منظومه‌ها » راز شب

 

... بوسه را شب دید و با مهتاب گفت

ماه خندید و به موج آب گفت

موج دریا جانب پارو شتافت

راز ما گفت و به دیگر سو شتافت ...

رهی معیری
 
۵۲۲۸

رهی معیری » ابیات پراکنده » دریای تهی

 

... در دامن این بحر فروزان گهری نیست

چون موج به امید که آغوش گشاییم

رهی معیری
 
۵۲۲۹

رهی معیری » ابیات پراکنده » آواره

 

... جولانگه برق است ولی چاره ندارم

یک جلوه کند ماه در آیینه صد موج

جز نقش تو بر سینه صد پاره ندارم

رهی معیری
 
۵۲۳۰

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۶ - گلبرگ

 

... بسوزد خانه را ناخوانده مهمانی که من دارم

رهی از موج گیسویی دلم چون اشک می ریزد

به مویی بسته امشب رشته جانی رشته جانی که من دارم

رهی معیری
 
۵۲۳۱

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۱۰ - شکوه عاشق

 

... هر نفس هر نفس با یاد یاری با یاد یاری ناله زاری کنم زاری کنم

حلقه های حلقه های موج بینم نقش گیسویی کشم

خنده های صبح بینم یاد رخساری کنم یاد رخساری کنم ...

رهی معیری
 
۵۲۳۲

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۲۷ - من آن ناله بی اثرم

 

... وز شب من سحر میگریزد

من آن موج بی صبر و آرامم

که سرگشته و بی سرانجامم ...

رهی معیری
 
۵۲۳۳

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۵۱ - ای غم چه خواهی

 

... دیگر ز جانم ای غم چه خواهی

هستی چه باشد آشفته خوابی نقش فریبی موج سرابی

نخل محبت پژمرده شد کو فیض نصیبی اشک سحابی ...

رهی معیری
 
 
۱
۲۶۰
۲۶۱
۲۶۲
sunny dark_mode