سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶
... واندر شبی چنین که دلاور شدی جبان
من روی سوی راه نهادم به فال نیک
امید خود بریده ز پیوند و خانمان
راهی چنانکه آید از او جسم را خلل
راهی چنانکه باشد از او روح را زیان
رنگش بسان گژدم و سنگش بسان مار ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - در مدح ابوالفتح دولت شاه بن بهرام شاه گوید
... گر بینمی هر آینه یک یک ببوسمی
هر روز نعل سم سمندت میان راه
چندانکه مشرکان را نحس است بدسگال ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - در مدح مجدالملک حسن احمد گوید
... من بنده را که هست ز هر علم حاصلی
رهبر تویی رها مکن اندر میان راه
جز تربیت چه باید گل در میان خار ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - این فتح نامه در نیشابور گفته
... گذرگاه شاهین کبوتر گرفته
شمر راه دریای اعظم ببسته
سها جای خورشید انور گرفته ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - در مدح خداوند زاده مسعود شاه گوید
... ای بسا شیفته را کز شب و روز خط و زلف
بردی از راه و دگر باره به راه آوردی
تا در آن سلسله زلف دلم بگشاید ...
... یافت چون دل خط آزادی و آمد ز سفر
پیشکش پیش خداوند به راه آوردی
شاه مسعود شه آن سر که چو دین رویش دید ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷
... در خود مکن قیاس حق و پیش در میا
بس سر که همچو گوی در این راه باختند
بس مرغ تیز پر که فروشد درین قضا ...
... در زیر ورد نگویند با تو ماجرا
آهنگ عشق زن تو در این راه خوفناک
احرام درد گیر و در این کعبه رجا ...
... گردون که جبه بهترش از آفتاب نیست
پیراهن مجره ز شوقش کند قبا
اندر نظاره کردن مشک دو گیسوانش ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶
... جز سخنهای همچو الماسش
در و یاقوت او که راه برد
طوطی جان من رسید به لب ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵
... گر چو من گمره و سرگشته شود نیست عجب
آنکه چندین غم و اندیشه به خود راه دهد
وای آن خسته که دل را به چنان ماه برد ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰
... منمای به آفتاب رویت
کز رشک مباد گم کند راه
منگر به ستاره تا ستاره ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰
... گویند جهان جمله به یکبار بگیری
از پای بننشینی چون راه گرفتی
آن شیر که در آیینه پیل بر آمد ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۶ - مرثیه در مرگ یکی از کسان شاه گفته
... نی نی از این سعادت اسلاف پاک را
تا مژده او رساند راه روان گرفت
آسان چو در نگیرد هرگز خدایگان ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۷ - در مدح ابوطاهر است
... حیلتش چیست ثنای خواجه
اگرش راه سخن می باید
در دریای کرم بوطاهر ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱۳
... مصطفی ماجاء الا رحمة للعالمین
ای گزیده سالکان گرم رو راه ترا
سرکشان گردن نهاده ریقه جاه ترا ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱۶ - در مدح نجیب الملک پسر وی گوید
... نقش قدح لاله سرمست ببستند
راه نظر نرگس مخمور گشادند
از شعله می آینه ماه ببستند ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴
در راه تو دیده را زمین باید کرد
در عشق تو درد دل گزین باید کرد ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵
... جز پرده دری و دیده دوزیت نبود
در راه تو هر چه داشتم با دل و جان
در باخته بودم همه روزیت نبود
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۸
کی بو که قدم از این جهان برگیرم
چون عیسی راه آسمان بر گیرم
وین دست و دل از دامن غم باز کشم ...
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۰
در راه یگانگی نشان ما کو
وان صحبت دوستی میان ما کو ...
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲
... چون سیر به یک بار برون آی از پوست
زنهار مگرد گرد این راه مخوف
تا همچو پیاز خاطرت تو بر تو ست
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴
راه ازل و ابد زبان و سر توست
و آن در که کسی نسفت در کشور توست ...