گنجور

 
۴۶۱

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۸

 

... ز مینا بر کشد لؤلؤ بنیل اندر دمد عنبر

چو برگ عبهر از عنبر نماید چرخ بر صحرا

بچرخ اندر دمد صحرا ز سنبل دیدۀ عبهر

مصفا جوهری عالی که گیرد خاک از و صفوت ...

ازرقی هروی
 
۴۶۲

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۹

 

... بهشتست اندر سرای مکدر

برافراز او چنبر چرخ گردان

سر پاسبان را بساید بچنبر ...

ازرقی هروی
 
۴۶۳

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۱۳

 

... بگرد اندر همی شد مهر پنهان

بخون اندر همی زد چرخ چنبر

ز بانگ کوس غران چشم کودک ...

... بتیر و نیزه از دیوار و از در

ز شه برجی قضا را چرخ داری

ملک را یافت در میدان برابر ...

... ز خوی خفتان رومی بر تنش تر

چو آتش چرخ را بر کرد و بشتافت

کز آتش بیند آن پاداش و کیفر ...

ازرقی هروی
 
۴۶۴

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۱۶

 

... آب با وی در شتاب و خاک با وی در درنگ

چرخ با وی در نبرد و ابر با وی در شکار

گاه رفتنگاه بودن گاه جستن گاه تک ...

... زین نکوتر کش نبیند حکم جبر و اختیار

گر نکردی چرخ پیدا دست گوهر بار تو

مر زبان را الفظ بخشش نامدی هرگز بکار ...

... گرددش خرد استخوان در تن چو تخم کو کنار

خاک ناساید چو چرخار خاک را گویی برو

چرخ نشتابد چو خاک ار چرخ را گویی بدار

روز دشمن پست وزیر تخت تو بخت بلند ...

... گر بود خاک گران را ازسبک طبع تو بهر

ور بود چرخ سبک را از گران حلم تو بار

مایۀ خاک گران را این بپراند سبک ...

ازرقی هروی
 
۴۶۵

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۱۸

 

... آگه نه ای که عید همایون ببندگیست

درگوش چرخ کرد زر اندوده گوشوار

گر ما بپیش لشکر او بر گذر کنیم ...

... تیغ تو برفگند و سنان تو بر درید

بر چرخ سیر انجم و بر کوه خاره غار

از ران و ساعد تو جهان در هم افکند ...

ازرقی هروی
 
۴۶۶

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۱۹

 

... خدایگانی کز قدر و جاه و بخشش اوست

مدار چرخ و سکون زمین و موج بخار

خصایلش همه تهذیب دانشست و خرد ...

ازرقی هروی
 
۴۶۷

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۴

 

... یاقوت سیم حلقه و مرجان در شعار

خورشید برج بره و ناهید چرخ بزم

مریخ طبع سفله و ماه گل عذار ...

ازرقی هروی
 
۴۶۸

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۵

 

... شاه ملوک و صدر سلاطین روزگار

سلطان ابوالملوک ملک ارسلان که چرخ

ایوانش را بدیده نهادست بر کنار ...

... مستوفی و مهندس و ضراب و جامه دار

عزمیست استوار فلک را چنانکه چرخ

دارد بنای ملک بر آن عزم استوار ...

ازرقی هروی
 
۴۶۹

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۶

 

میرود سنجابگون بر چرخ از دریا بخار

می کند پر حواصل بر سر عالم نثار ...

... عالمی لرزان شدند از بیم او سیماب وار

چرخ چرخه ابر پنبه رشتۀ باران کناغ

دوک ریسی طرفه پیش آورد زال روزگار ...

... آنکه فضلش هست در آفاق فضل کردگار

آنکه تا بر چرخ خواهد بود انجم را مسیر

بود خواهد بروجود او ممالک را مدار ...

... بسکه خلق آسوده شد در سایۀ انعام او

چرخ خواند هر زمانش آسمان سایه دار

دهشت آمد خلق را از رای او در اصطناع

عزت آمد چرخ را از امر او در اقتدار

دشمنان مملکت را کلک او مقهور کرد ...

... پیش از این بودی چو گل در مجلس تو تازه روی

چون بنفشه کرد چرخش سرنگون وسوکوار

یار دیگر بر سر ناساز گاری کی شود ...

ازرقی هروی
 
۴۷۰

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۷

 

... شه غیاث دین و دنیا سایۀ پروردگار

آفتاب از چرخ چارم گر نتابد گو متاب

سایة چترش بسنده است آفتاب روزگار

یک نظر از آفتاب رای سایۀ ایزدی

بی نیازم کرده است از آفتاب چرخ و نار

طبع من گر کرد امروز آرزوی آفتاب

داشتم در سایۀ او ز آفتاب چرخ عار

تا بود از آفتاب و سایه در عالم نشان ...

ازرقی هروی
 
۴۷۱

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۳۱

 

... سخاوت وهمم وکلک و طبع روشن او

ز چرخ و انجم و افلاک و کوه دارد ننگ

زرشک زین پلنگش زچرخ بدر منیر

سیاه وزرد نماید همی چو پشت پلنگ ...

... بشبه مردم روید بحد چین سترنگ

ایا ز گوشۀ تاج تو چرخ جسته علو

ویا ز پایۀ تخت تو خاک برده درنگ ...

... فزون ترند ز دیو پلید و از ارژنگ

زمانه سیرت و دریا نهیب و چرخ توان

سهیل رایت و مه چتر و مشتری فرهنگ ...

ازرقی هروی
 
۴۷۲

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۳۴

 

... چو خار پشت سر اندر کشد بتیر نصال

ستاره در روش چرخ چون کند خردش

زمین بتارک ماهی فرو برد اشغال ...

ازرقی هروی
 
۴۷۳

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۳۵

 

... تا نبرندش و جایی ننشانند نهال

وگر از حادثه چرخ شدی رنجه به دل

در شادیست در آن رنج تو از رنج منال ...

... از بسی رایت سبز و بسی رایت آل

انجم از چرخ بر آرند دلیران به کمند

گرد بر چرخ فشانند ستوران به نعال

گر ز پنجاه منی پست کند مغفر و سر ...

... ابر در لفظ سخای تو چه چیزست ضمین

چرخ در جنب توان تو چه چیزست عیال

سهم یک حرف ز علم تو فزون تر ز بحور ...

ازرقی هروی
 
۴۷۴

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۳۸

 

... تا کند بر سر خورشید سحر گاه نثار

دامن چرخ پر از لؤ لؤ لالا دیدم

این غزل زهره ادا کرد مگر خرم بود ...

ازرقی هروی
 
۴۷۵

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۳۹

 

... تا بر اطراف گلش عنبر سارا دیدم

چرخ زنار شب و روز کمر ساخته را

بندۀ آن سر زلف چو چلیپا دیدم ...

... گوهر افسر اقبال که بر افعالش

چرخ را شیفته چون سعد بر اسما دیدم

پیش نطق و سخن در صفتش لؤلؤ را ...

... گوشۀ مملکتش عرصۀ دنیا دیدم

صفت حمدش در قبۀ چرخ افگندم

آتش شوقش در سینۀ خارا دیدم ...

... بنخستین نظری چهرۀ فردا دیدم

چرخ عالی را از قدر تو پنهان دیدم

خرد پنهان در طبع تو پیدا دیدم ...

... بو علی مثل پی کنیت سینا دیدم

چرخ یک روز سوی در گه تو بگرایید

با قضا گفت که آن یک هنرت را دیدم ...

ازرقی هروی
 
۴۷۶

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۴۲

 

... دانی که مهر را نبود بر زمین وطن

با او بهیچ بد نتوان برد ظن که چرخ

در هیچ کس جز او بنکویی نبرد ظن ...

ازرقی هروی
 
۴۷۷

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۴۴

 

... تاری ترست بر سرم از جان اهرمن

ننماید آنچه چرخ نماید مرا همی

سودا به هیچ مرد هراسنده در وسن ...

ازرقی هروی
 
۴۷۸

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۴۹

 

... زبس سعود که در طالع تو جمع شدند

هنوز چرخ چنان شکل نارد از دوران

ز نیک و بد ز قران ستارگان اثرست ...

ازرقی هروی
 
۴۷۹

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۵۱

 

... سنگ و آهن را بدوزی چون بیندازی خدنگ

چرخ و دریا را بسوزی چون بجنبانی سنان

کوه بالا گرز رومی بشکنی از زور دست ...

ازرقی هروی
 
۴۸۰

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۵۴

 

... لوح محفوظست پنداری ترا اندر گمان

چرخ و دریا در بنان و همتت مضمر شدند

شادباشای چرخ همت خسرو دریا بنان

کلکت از قدرت قدر شد اسبت از تیزی قضا ...

ازرقی هروی
 
 
۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۴۹۲