گنجور

 
۴۷۶۱

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶

 

... رو تن به خرابی ده تا کار روان گردد

طوفانزده زورق را هر موج عنانستی

چشمی که بها دارد هم رو به قفا دارد ...

غالب دهلوی
 
۴۷۶۲

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۷

 

ای موج گل نوید تماشای کیستی

انگاره مثال سراپای کیستی ...

غالب دهلوی
 
۴۷۶۳

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۰

 

... دلی دارم که سرکار تمناهاست پنداری

حباب از فرق عشاق ست و موج از تیغ خوبانش

شهادتگاه ارباب وفا دریاست پنداری ...

غالب دهلوی
 
۴۷۶۴

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۵

 

... رفت آن که گر به راه تو جان دادمی ز ذوق

از موج گرد ره نفس ایجاد کردمی

رفت آن که گر لبت نه به نفرین نواختی ...

غالب دهلوی
 
۴۷۶۵

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۹

 

... چه نقش مدعا بندم بدین روی سیاه از وی

به موج ناله می روبم غبار از دامن زینش

کمین ها دیده ام غافل نیم در صیدگاه از وی ...

غالب دهلوی
 
۴۷۶۶

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹

 

... گفتمش مه چیست گفتا سایه پرورد کلاهم

قصه توفان نوح افسانه ای از موج اشکم

شعله نار خلیل انگاره ای از برق آهم ...

فروغی بسطامی
 
۴۷۶۷

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱ - تذکرة المحقّقین موسوم به ریاض العارفین

 

ریاض قلوب عارفین محقق و بساتین ارواح سالکین مدقق را خضرت و نضرت از قطرات سطرات فیوضات متکثره و تجلیات متنوعه ذات جلیل لایزال و صفات جمیل ذوالجلالی است که به تأثیر حب ذاتی و تقاضای اسما و صفاتی و به مدلول کنت کنزا مخفیا فأحببت اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف ریاحین رنگین موجودات را از سرابستان لاریب و شبستان غیب به گلستان شهادت ورق ورق بر طبق عرض نهاده و بر شقایق حقایق صور علمیه ازلیه خوددر شواهق حدایق غیبیه ابدیه زمان زمان چشم تماشاگشاده آری

بیت ...

... نطق تشبیه و خامشی تعطیل

پس از تمهید تحمید و سپاس و تهنیه تحیه بی قیاس درود نامعدودو سلام نامحدود بر عارجان معارج قرب و کمال و ناهجان مناهج جلال و جمال شموس فلک رسالت و اقمار سپهر جلالت هادیان مراصد سبل أعنی طبقات رسل علی نبینا و علیهم السلام که قایدان طریق سداد و مرشدان سبیل رشادند خاصه بر خاصه بنی آدم و خلاصه هر دو عالم سراج سراجه کاینات و گل گلزار موجودات نور حدیقه آفرینش و نور حدقه بینش صدرنشین صفه لولاک و تکیه گزین مسند و ماأرسلناک طوطی شکرفشان شکرستان سبحان الذی أسری عندلیب خوش الحان گلستان و ما ینطق عن الهوی مفتاح خزاین غیب و مصباح انجمن لاریب تاجدار ایوان کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین و شهسوار میدان وما أرسلناک الا رحمة للعالمین مصدر انوار عدم و وجود و مظهر اسرار غیب و شهود حقایق گوی راز منرآنی مبرهن ساز وحی آسمانی نکته سرای معنی نحن الآخرون السابقون و پرده گشای صورت اهد قومی انهملایعلمون بیدار دل لاینام قلبی صاحب منزل ابیت عند ربی محفل لی مع الله را شمع و پروانه مقام محمود جمع الجمع رسولی که به لسان حال مترنم این نیکو مقال که

عربیه ...

... اگرچه به مصداق المرء مع منأحب تنی چند از محبین و متشبهین مانند این مسکین بدین بهانه در این درآمدند و از این طبقات عالیه محسوب و مجری شدند ولی در نگارش حالات و گزارش خیالات به دستیاری عبارتی و به پایمردی اشارتی از تفاوت حال ایشان حکایتی و از تفرقه مقامات آنها کنایتی می رود که حقیقت مطلب بر طالب مشرب روشن وواضح و پیدا و لایح می شود مخفی نماند که در ترقیم ملاحظه تأخیر و تقدیم زمان و مکان و ایام و مقام نیفتاد و دست تصرف و چشم تکلف بر سود و سرمایه کسی نگشاد

چه اگرچه تعیین اولی ممکن ولکن تحقیق ثانی نامتیقن بود که آن امری است غیبی و عالم الغیب حضرت لاریبی و ایضا ترجیح و تعیین طبقه بر طبقه سلسله بر سلسله و طریقه بر طریقه صورت قال و قیل عدو و خلیل بود بنابراین متقدمین و متأخرین را از صنوف مشایخ و عرفا و فضلا و حکما و اصفیا و اتقیا و طلاب و سلاک به یک ترتیب قلمی نمود الا اینکه جمع کثیری از عرفا در یک روضه و جمعی دیگر را از فضلا و حکما و علما در روضه دیگر بهترتیب مذکور مذکور و بیان آثار و اطوار هر یک به قدر مقدور و حد میسور شد از قبیل مولد ومنشأو اسم و رسم و زمان و مکان و معاشرین و معاصرین و تاریخ ولادت ووفات و نسبت ارادت و صفات و انتساب سلاسل و تألیفات درضمن احوال هر کس مجملا ثبت گردید و هر سلسله و شیخی را چنانکه رسم مؤلفان است تمجید و تعظیم کرد و هر طریقه را به طریقه متداوله در قید ثبت درآورد و ابیات محققانه هر یک را نسبت به سایر ابیات وی انتخاب ساخت و به ضبط اشعار هر کتاب به قدر گنجایش آن پرداخت چه اگر از بسیاری بسیاری نگاشته سبب ظاهر است که اشعار بسیاری تحقیق بی شمار داشته و الحق جمعی فی الحقیقه گنجایش آن دارند که همه افکار ایشان را نگارند و مانع تحریر نمودن باعث تطویل کتاب و موجب تعطیل کتاب بودن خواهد بود

الغرض این شاهد زیبا را چنانکه خواست در قلیل مدتی به اذیل عدتی در صورت عدم آلت با این صورت و حالت آراست چون این ریاض چون مینو به شقایق حقایق و ریاحین مضامین با رنگ و بو آراسته و از خس و خار معایب و نقصان پیدا و پنهان پیراسته آمد باغبان نظر در هر رهگذر پس از تفرج و تأمل در آن حدایق پرگل نقش این معنی در کارگاه صورت کشید و این اندیشه با خود اندیشید که مر این روضه های بدین نیکویی و گلبن ها با این دلجویی را از نظر اهل صواب وسداد و از بینندگان ارباب سلیقه و استعداد پنهان نمودن و از بیم غارت گل چینان طرار در به روی تماشاییان هشیار نگشودن از طریقه انصاف دور و گل گشت این نغز گلستان روحانی و تفرج این تحفه بستان معانی را دیده وری عاقل و صاحب نظری کامل ضرور که سلیمان وار از شنیدن نغمات عنادل چون داوودش از زبان مرغان آگاهی و خلیل آسا در دیدن لمعات مشاعل بی دودش ناظر گلشن لطف الهی باشد نه جاهلی که مانند جالوت و جالوتیان الحان داوود مسعود را صوتی منکر داند و نه غافلی که برسان نمرود و نمرودیان گلستان خلیل جلیل را آتشی شعله ور خواند پیداست که آب نیل در جام قبطیان خوناب و در کام سبطیان شهد مذاب و هر کس متناسب فطری از مشربی دیگر جرعه یاب است ...

... فروغ مهر چو در روز کز گل شب تاب

همی تو گویی بحری است موج زن کان بحر

برون فکنده زموجی هزار در خوشاب

هزار زورق لفظ اندر آن و هر زورق ...

رضاقلی خان هدایت
 
۴۷۶۸

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸ - گلبن ششم در ذکر بعضی از اصطلاحات عارفین

 

... که از آن نبود خبر اقوال را

بنا براین رد کردن قول این طایفه با حمل کردن بر فساد عقیده بی اطلاع پسندیده نیست و نیز بیشتر کلام این قوم مرموز است و لارد علی الرمز و از قبیل این که مثال می آورند از جهت وحدت و کثرت به موج و بحر و شمس و ظلال و واحد و اعداد و حروف و مداد و شجر و نواه و شمع و مرایا و امثال این مقالات مشهور و ظاهر این عبارات موجب وقوع در ورطه تمثیل و تشبیه و حلول و اتحاد است أعاذنا الله وإیاکمو سایر المؤمنین آنچه از این امثله ظاهر می شود که خدا همه چیزی شده و یک ذات است که به صورت مختلفه مصور می شود

آن هیولی کلی است و اخص مراتب آفرینش است و آنچه از بعضی عبارات ظاهر می شود که قوه ساری در جمله عالم و در هرجا مبدء آثار و افعال خاصه آنجاست آن طبیعت کلیه است و آنچه از بعضی عبارات موهوم که عالم به تمامی شخصی است معین و او را جانی است چون جان آدمی که وی تصرف می کند و آن خدا است آن نفس کلیه است و آنچه از بعضی کلمات ظاهر می شود که نوری است کلی محیط بر جمله ملک و ملکوت که نفس بدان نور بینا می شود و استفاده می کند از آن کمالات خود را آن عقل کلی است و این ها حجب وجود حق است کجاست ابراهیم صفتی که در ستاره و ماه و آفتاب نایستدو از این جمله درگذشته گوید یا قوم انی بریء مما تشرکون انی وجهت وجهی للذی فطر السموات والأرض حنیفا وما أنا من المشرکین و بعضی سخنان دلالت می کند بر این که روح را حجبی چند است که هرگاه آن جمله را قطع نموده خدا می شود و بیشتر کتب هندوان از این معنی خبر می دهدو اگر کسی را این اعتقاد است او ترسای حقیقی است اگرچه مقلدین بسیار در این طبقه به هم رسیده اند و باعث بدنامی قومی نیکنام گردیده اند ولی محققین نیز بسیارند أللهم ثبتنا بالقول الثابت فی الدنیا والآخرة

رضاقلی خان هدایت
 
۴۷۶۹

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶ - اوحدی مراغه ای

 

... مونس قبر تو شک نیست که ماری باشد

آن چنان زی که چو طوفان اجل موج زند

گرد بر گرد تو از خیر حصاری باشد ...

رضاقلی خان هدایت
 
۴۷۷۰

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۰ - اسیری لاهیجی رحمة اللّه علیه

 

... غزلیات

عالم چو نقش موج به بحر وجود اوست

بود همه جهان به حقیقت نمود اوست ...

رضاقلی خان هدایت
 
۴۷۷۱

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۱ - ثابت بدخشانی

 

اسم شریف آن جناب میرمحمد افضل مولودش در دهلی و در فن فقه و کلام و حدیث مهارت کلی داشته به ترک و تجرید می گذرانیده جمعی ارادت او را گزیده غرض وفاتش در سنه ۱۱۵۱ دیوانش دیده نشد این ابیات از اوست

موج دریا بنگر نکته وحدت دریاب

که به هر موج هم آغوش بود دریایی

٭٭٭ ...

رضاقلی خان هدایت
 
۴۷۷۲

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی

 

... کیست آدم عکس نور لمیزل

چیست عالم موج بحر لایزال

عکس را کی باشد از نور انقطاع

موج را کی باشد از بحر انفصال

٭٭٭ ...

رضاقلی خان هدایت
 
۴۷۷۳

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۵ - جلال الدین بلخی معروف به مولوی معنوی

 

... از سخن صورت بزاد و باز مرد

موج خود را باز اندر بحر برد

صورت از بی صورتی آمد برون ...

... بحر وحدانی است جفت و زوج نیست

گوهر و ماهیش غیر موج نیست

نیست اندر بحر شرک و پیچ و پیچ ...

رضاقلی خان هدایت
 
۴۷۷۴

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۹ - داعی شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

... که مرشد دل من شاه نعمت الله شد

شیخ ابواسحق بهرامی و سلطان سید احمد کبیر را در منظومات خویش ستوده ونیز شیخ حدیث وی شیخ احمد معروف به ابن الحجر بوده غرض عربیا و فارسیا نظما و نثرا تألیفات و تصنیفات پرداخته کلیات آن جناب دیده شد از پنجاه هزار بیت متجاوز است در سنه ۸۶۰ که از مدت عمرش پنجاه و پنج سال گذشته بود به جمع آن رخصت داد غزلیاتش سه دیوان است قدسیات واردات صادرات شش مثنوی دارد که آن را سته گویند بدین موجب مثنوی مشاهدمثنوی گنج روانمثنوی چهل صباحمثنوی چهارچمنمثنوی چشمه زندگانی مثنوی عشق نامه شرح بر گلشن راز نگاشته موسوم است به نسایم گلشن شرحی هم به خواهش سید ابوالوفاء مرید خود که قبرش در خارج شیراز است بر مثنوی مولوی نوشته به غیر این ها رسالات بسیار دارد که اسامی بعضی از آنها چنین است رساله خیرالزاد عربیا و فارسیا کتاب محاضر السیر فی احوال خیر البشر نظما و نثرا رساله بیان عیان فی الحقایق رساله جواهر الکنوز در شرح رباعیات سعدالدین حموی رساله نظام و سرانجام مشتمل بر ده جام رساله ثمرة الجیب عربیا رساله قلب و روح عربیا رساله مرآة الوجود فارسیا رساله چهار مطلب رساله الفواید فی نقل العقاید رساله اشارة الثقال رساله ترجمة الاخبار العلویة اسوة الکسوة معرفة النفس تلویحات الحرمیه سلوة القلوب رساله الشد متعلقة بالعد مبنی بر دوازده فصل در طریقت مراشد الرموز لطایف راه روشن کلمات باقیه و رساله کمیلیه دیباچه جمال و کمال تحریر الوجود المطلق ترجمه رسالهمحی الدین رساله لمعه رساله فی المعنی المحبه تحفة المشتاق کشف المراتب اصطلاحات در البحر فی معنی بیت العطار رساله اوراد تاج نامه شجریه رساله قلهاتیه رساله طراز الایاله رساله رضاییه رساله ولایة چون دیوان آن جناب کمیاب و رسالاتش بی حساب و ذکرش در کمتر کتاب بود اسامی آنها را قلمی نمود مدت عمر آن جناب زیاده از پنجاه و هفت سال در سنه ۸۶۷ وفات یافت مزارش در خارج شیراز و زیارت گاه اهل نیاز است و از اشعار اوست

منقصاید ...

... ٭٭٭

مانگوییم که موجود حقیقی ماییم

کز میان همه اعداد یکی موجود است

٭٭٭ ...

... هیچ شکی نیست که در عین آب

هست یکی قطره و موج و حباب

راه یکی ره رو و منزل یکی ...

... که یارد کمال الهی شناخت

اگر موج دریا بود صد هزار

تو مجموع یک آب دریا شمار ...

رضاقلی خان هدایت
 
۴۷۷۵

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۷ - سعدی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ روحه

 

... که با هستی اش نام هستی برند

عظیم است پیش تو دریا به موج

بلند است خورشید تابان به اوج ...

رضاقلی خان هدایت
 
۴۷۷۶

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۸ - صفی سبزواری

 

... در بحر فراغت است و بر ساحل شین

بر دار صفی نظر ز موج کونین

آگاه ز بحر باش بین النفسین

رضاقلی خان هدایت
 
۴۷۷۷

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

... ٭٭٭

آنچه از حالات جناب شیخ غیرمعروف بود به ابیات او اثبات کردیم تتمه احوالات جناب شیخ در کتب متداوله مؤالف و مخالف مسطور و سبب ترک و تجرید آن جناب مشهور است ولادت آن جناب در سنه ۵۴۰ و شهادتش در سنه ۶۱۸ در دست ترکی در فتنه چنگیزی به سعادت شهادت فایض شد و آن ترک پس از اطلاع تایب شد و در سر مزار مجاور بود تا رحلت نمود اشعار حقایق آثار جناب شیخ زیاده از صدهزار است گویند کتب شیخ یکصد و چهارده جلد است اسامی بعضی ازمثنویات و کتب آن جناب که فقیر زیارت نموده بدین موجب است اسرارنامه منطق الطیر الهی نامه جوهر ذات تذکرة الاولیا هیلاج نامه مظهر العجایب وصلت نامه لسان الغیب اشترنامه مختارنامه مفتاح الفتوح مصیبت نامه گل وخسرو موسوم به خسرونامه دیوان قصاید و غزلیات و به غیر این کتب کتب متعدده دارد که هنوز مطالعه نشده است با وجود اینکه غالب اشعار خود را در غلبه حال فرموده است اشعار نیکو دارد الحق سخنش تازیانه اهل سلوک است تیمنا و تبرکا برخی از اشعار آن جناب در این کتاب مستطاب قلمی شد

منقصایده ...

... سرگشتگی است مصلحت ذره در هوا

و آنجا که بحر نامتناهی است موج زن

شاید که شبنمی نکند قصد آشنا ...

... چون گشت ظاهر این همه انوار آمده

گر هر دو کون موج برآرند صد هزار

جمله یکیست لیک به صدبار آمده ...

رضاقلی خان هدایت
 
۴۷۷۹

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۳ - مغربی تبریزی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

... ٭٭٭

گرچه برخیزد ز آب بحر موج بی شمار

کثرت اندر موج باشدلیک آبی بیش نیست

٭٭٭ ...

رضاقلی خان هدایت
 
۴۷۸۰

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۸ - مؤذّن خراسانی

 

اسمش شیخ محمد علی از اکابر فضلا و اماجد عرفاست شیخ شیخ نجیب الدین رضا و مرید جناب شیخ حاتم از مشایخ سلسله علیه ذهبیه کبرویه است با شاه عباس صفوی معاصر و رساله تحفة العباسیه را به نام وی نوشته تصانیف و مدایح ایمه اطهار بسیار دارد از اوست

مگو که موجه دریا و بحر غیرهمند

که موج چون بنشیند بگوییش دریا

٭٭٭ ...

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۲۳۷
۲۳۸
۲۳۹
۲۴۰
۲۴۱
۲۶۳