گنجور

 
۳۷۲۱

عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - در نعت رسول اکرم (ص)

 

... هشت بستان بهشت از شبنم دستش خورند

نه حباب چرخ قبه هم در آن دریا زنند

برتر از کون و مکان کعبه است یعنی در گهش ...

عراقی
 
۳۷۲۲

عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - ایضاله

 

... سعد دینم به دست داد کلید

سعد چرخ ولا فرشته صفت

که چنو سعد کس به چرخ ندید

اول او را عنایت ازلی ...

عراقی
 
۳۷۲۳

عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - در نعت رسول اکرم (ص)

 

... بهر خاصانش کشیده بر بسصاط عرش فرش

بهر خصمانش نهاده در کمان چرخ تیر

بر لب جو از برای کوزه ای آب روان ...

عراقی
 
۳۷۲۴

عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - ایضاله

 

... تا صریر درش شنود فلک

بر درش چرخ می زند همه سال

در نیابند نقش این خانه ...

عراقی
 
۳۷۲۵

عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - وصف کعبهٔ معظم

 

... تا صریر درش شنید فلک

بر درش چرخ می زند همه سال

در هوای درست او نبود ...

عراقی
 
۳۷۲۶

عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - ایضاله

 

... در سر آن دو زلف و خال شده

حلقه داران چرخ بر در تو

حلقه در گوش چون هلال شده ...

عراقی
 
۳۷۲۷

عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱

 

از بخت به فریادم و از چرخ به درد

وز گردش روزگار رخ چون گل زرد ...

عراقی
 
۳۷۲۸

عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۳

 

زان پیش که این چرخ معلا کردند

وز آب و گل این نقش معما کردند ...

عراقی
 
۳۷۲۹

عراقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - در مرثیهٔ بهاء الدین زکریا

 

... چند اشارت خود صریح کنیم

غوث دین قطب چرخ ایمان کو

مطلع نور ذوالجلال کجاست ...

عراقی
 
۳۷۳۰

عراقی » عشاق‌نامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - درنعت محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله و سلم

 

... شرعش از علم گسترید فنون

در نواحی چرخ بوقلمون

چاکرش آفتاب و بنده سهیل ...

عراقی
 
۳۷۳۱

عراقی » عشاق‌نامه » فصل هفتم » بخش ۴ - حکایت

 

... آن قرین دل و قریب احد

بود بر چرخ انجم اخیار

آفتاب معانی اسرار ...

عراقی
 
۳۷۳۲

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵

 

... من دوش نام دیگرت کردم که درد بی دوا

ای رونق جانم ز تو چون چرخ گردانم ز تو

گندم فرست ای جان که تا خیره نگردد آسیا ...

مولانا
 
۳۷۳۳

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶

 

... اندر دل بیچاره ام چون غیر تو شد لا بیا

نشناختم قدر تو من تا چرخ می گوید ز فن

دی بر دلش تیری بزن دی بر سرش خارا بیا ...

مولانا
 
۳۷۳۴

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷

 

... از پای این زندانیان بیرون کنم بند گران

بر چرخ بنهم نردبان تا جان برآید بر علا

تو جان جان افزاستی آخر ز شهر ماستی ...

مولانا
 
۳۷۳۵

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱

 

... لبیک لبیک ای کرم سودای توست اندر سرم

ز آب تو چرخی می زنم مانند چرخ آسیا

هرگز نداند آسیا مقصود گردش های خود

که استون قوت ماست او یا کسب و کار نانبا

آبی ش گردان می کند او نیز چرخی می زند

حق آب را بسته کند او هم نمی جنبد ز جا ...

مولانا
 
۳۷۳۶

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸

 

... دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما

دست فشانم چو شجر چرخ زنان هم چو قمر

چرخ من از رنگ زمین پاک تر از چرخ سما

عارف گوینده بگو تا که دعای تو کنم ...

مولانا
 
۳۷۳۷

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳

 

... بر صفت گل به شکر پخت و بپرورد مرا

گفتم ای چرخ فلک مرد جفای تو نیم

گفت زبون یافت مگر ای سره این مرد مرا ...

مولانا
 
۳۷۳۸

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴

 

... آه بزن که آه تو راه کند سوی خدا

چرخ زنان بدان خوشم کآب به بوستان کشم

میوه رسد ز آب جان شوره و سنگ و ریگ را ...

مولانا
 
۳۷۳۹

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸

 

ماه درست را ببین کاو بشکست خواب ما

تافت ز چرخ هفتمین در وطن خراب ما

خواب ببر ز چشم ما چون ز تو روز گشت شب ...

مولانا
 
۳۷۴۰

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴

 

... بهشت و حوض کوثر شد پر از رضوان پر از حورا

تعالی الله تعالی الله درون چرخ چندین مه

پر از حورست این خرگه نهان از دیده اعمی ...

مولانا
 
 
۱
۱۸۵
۱۸۶
۱۸۷
۱۸۸
۱۸۹
۴۹۲