شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۸
... واقفی بر حال من باشم به جستجوی تو
ما در این دریا به هر سویی که کشتی می رود
می رویم و رفتن ما نیست الا سوی تو ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۳
جو چه می خواهی بیا دریا بجو
عاشقی دریا دلی اینجا بجو
یک دمی با ما در این دریا در آ
آبروی ما درین دریا بجو
هر که بینی دست او را بوسه ده ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۴
خوش در آ در بحر ما ما را بجو
چو چه می جویی بیا دریا بجو
در وجود خویشتن سیری بکن ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۶
... خانه اصلی است این ما را بجو
ما ز دریاییم و دریا عین ما
عین ما جویی به عین ما بجو ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۷
خوش درآ در بحر ما ما را بجو
آبرو جویی درین دریا بجو
قطره و موج و حباب و بحر و جو ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۸
بگذر از قطره برو دریا بجو
عین ما جویی به عین ما بجو ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۹
نقد گنج کنج دل از ما بجو
آبرو جویی در این دریا بجو
یک دمی با ما به میخانه خرام ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۰
... همچو قطره چند گردی در هوا
خوش روان شو سوی ما دریا بجو
هر دو عالم را به این و آن گذار ...
... گرد جو گردی برای آبرو
حاصل از دریا و جو ما را بجو
نعمت الله جو که تا یابی مراد ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۱
... صورت ما ببین و او را جو
سر دریا ز موج می جویش
عین آن موج هم ز دریا جو
قدمی نه در آ در این دریا
ما به دست آر و ماهم از ما جو ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۲
گوهر در یتیم از ما بجو
آنچنان گوهر در این دریا بجو
در وجود خویشتن سیری بکن ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۳
آبرو جویی بیا از ما بجو
دل به دریا ده بیا دریا بجو
دو جهان بگذار تا یکتا شوی ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۶
در دل دریا دلی گوهر بجو
از چنان بحری چنین جوهر بجو ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۷
درین دریا درآ با ما و عین ما به ما میجو
چه می خواهی ازین و آن خدا را از خدا می جو
عجب حالیست حال ما که گه موجیم وگه دریا
به هرصورت که بنماید از آن معنی ما می جو ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۲
... راز این مصدر ز مشتق می شنو
یک زمان با ما درین دریا درآ
حال بحر ما ز زورق می شنو ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۵
غیر ما در بحر ما از ما مجو
عین ما می جو تو از دریا و جو
در دو عالم آن یکی را می نگر ...
... هر چه می خواهی ز خود آن را بجو
موج دریاییم در بحر محیط
آبروی ما روان شد سو به سو ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۶
... آب چشم ما به هر سو رو نهاده می رود
خوش درین دریا نشین و وصف یاران را مگو
ذوق ما داری بیا با جام می یک دم برآر ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۱
... گرچه گشته گر به عالم کو به کو
غرقه دریای بی پایان شدیم
عین ما از ما در این دریا بجو
عقل مخمور است و ما مست وخراب
گفته مخمور با مستان مگو
یک زمان با ما درین دریا نشین
گرد هستی را چو ما از خود بشو ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۴
... بگذارش بگو برو می گو
عشق داری در آ در این دریا
عین ما را به عین ما می جو ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۸
شد روان آب حیات ما به جو
عین ما می جو از این دریا و جو
آب را می نوش از جام حباب ...
... لاجرم بینیم ما او را به او
موج دریاییم و دریا عین ما
خوش همی گردیم دایم سو به سو ...
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۹
... گر روی خود شویی چو ما باشی چو ما پر آبرو
موج و حباب و قطره را می بین و در دریا نگر
با هر یکی یک دم برآ وز هر یکی ما را بجو ...