شد روان آب حیات ما به جو
عین ما می جو از این دریا و جو
آب را می نوش از جام حباب
تشنهٔ آب خوشی از ما بجو
عشق سرمستست در کوی مغان
می رود دل در پی او کو به کو
بشنو و از خود سخن دیگر مگو
هرچه گوید او بگو آنرا بگو
چشم ما روشن به نور روی اوست
لاجرم بینیم ما او را به او
موج دریائیم و دریا عین ما
خوش همی گردیم دائم سو به سو
در چنین آئینهٔ گیتی نما
سید و بنده نشسته روبرو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و ارتباط روحانی پرداخته است. شاعر از طریق اصطلاحاتی مانند «آب حیات»، «عشق سرمست» و «چشم ما به نور روی اوست»، حالتی از شوق و عطش برای وصل به معشوق را به تصویر میکشد. او به جستجوی عشق و یافتن آن در هر کوی و برزنی اشاره میکند و بر اهمیت شنیدن کلمات عاشقانه تأکید میکند. در آخر، شاعر به وحدت و همسویی میان وجود خود و معشوق اشاره میکند، تا جایی که هر دو به یکدیگر پیوند دارند و در آینه زندگی به تماشا نشستهاند.
هوش مصنوعی: آب زندگی ما به جریان درآمده است. ای عین ما، از این دریا و جریان آب بزن و جاری شو.
هوش مصنوعی: آب را از جام حباب بنوش، چرا که تشنگی و خوشی را از ما بخواه.
هوش مصنوعی: عشق مانند مستها در خیابانهای اهل صفا و خوشی در حال گردش است و دل من به دنبال او از مکانی به مکان دیگر میرود.
هوش مصنوعی: بهترین کار این است که فقط به حرفهای او گوش بدهی و از خودت چیزی نگو. هرچه او بگوید، تو هم باید همان را بگویی.
هوش مصنوعی: چشم ما به زیبایی چهره او روشن است، بنابراین ما او را به واسطه خود او میبینیم.
هوش مصنوعی: ما همچون موجهای دریا هستیم و دریا نیز تجسم ماست، که همواره از سمت به سمت دیگر حرکت میکنیم و با هم یکی میشویم.
هوش مصنوعی: در چنین دنیای وسیع و پر از تنوع، سید (آقا) و بنده (خادم) کنار هم نشستهاند و به یکدیگر نگاه میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون فروماندی ز بد کردار خویش
پارسا گشتی کنون و نیک خو
آن مثل کز پیش گفتند، ای پسر،
من به شعر آرم کنون از بهر تو
گند پیری گفت کهش خردی بریخت
[...]
هموم رجال فی امور کثیرة
و همّی من الدنیا صدیق مساعد
هر کسی محراب دارد هر سویی
باز محراب سنایی کوی او
جزو گردد، کل شود، نه کل، نه جزو
صورتی باشد صفت نه جان، نه عضو
ای بکرده رخت عشاقان گرو
خون مریز این عاشقان را و مرو
بر سر ره تو ز خون آثار بین
هر طرف تو نعره خونین شنو
گفتم این دل را که چوگانش ببین
[...]
خویشتن مشغول گردانم بدو
ور سنان انصاف بستانم از و
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.