گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

نقد گنج کنج دل از ما بجو

آبرو جوئی در این دریا بجو

یک دمی با ما به میخانه خرام

ذوق سرمستان ما آنجا بجو

دنیی و عقبی به این و آن گذار

حضرت یکتای بی همتا بجو

رند سرمستی اگر جوئی بیا

در خرابات مغان ما را بجو

در همه آئینه ها او را طلب

یک مسما از همه اسما بجو

شرح اسماء الهی خوش بخوان

معنیش در دفتر اشیا بجو

نور او در چشم ما پنهان شده

آنچنان پنهان چنین پیدا بجو

ما مقیم خلوت دل گشته ایم

جای ما در جنت المأوا بجو

سید ما نور چشم عالم است

نور او از جملهٔ اشیا بجو