... کاوس پی تو درکه و دشت

با برق و سحاب هم سفر گشت

سیروس پی تو ساخته رزم ...

... از ساحل رودخانه کر

خرگه زده تا بغار بسفر

افراشته موکبت مرادق ...

... شکستی بهم سقف و دیوار بابل

سپاه تو کرد چو عزم سفر به ساحل روم به دشت خزر

احاطه نمود ز بحر و ز بر ...

... هم دو زوج و فرد و زوج آمد بیاض و ثابت از مه

سعد و آبی علم و دین آنگه سفر با دوری ره

نصرة الخارج دو فرد است و دو زوج از شمس عاشر ...

... آفرین بر مصرع بیدل که طغرل گفته است

حسرت دیدار و سامان سفر داریم ما

... نیست غیر از دیدن گل مدعای عندلیب

ساربان رنگ گلشن دارد آهنگ سفر

کی بود در محمل او جز درای عندلیب ...

... به راه انتظارش بسته محمل ناقه هوشم

پریدن های رنگم ساز آهنگ سفر دارد

به بزم وصل او شد جوهر دل عرض خاموشی ...

... بسته محمل رنگ گل بر ناقه باد صبا

گوییا زین باغ آهنگ سفر دارد بهار

چون نگه در آشیانش حاجت پرواز نیست ...

... فرق است در میان من و دل هزار سنگ

دل می رود ز خویش مرا از سفر مپرس

روشن ز شب حکایت خورشید کی شود ...

... از دانه های سبحه شبنم شمار رنگ

دارد به باغ عزم سفر کاروان گل

گویا که می رود ز پی نوبهار رنگ ...

... آمد آخر ز کرم نخل مرادم به ثمر

ماند حسرت به دل و کرد ازین دار سفر

روز عید است و همه شاد و فرحمند به عید ...

... سر خوش از کیفیت رفتار خویش

در سفر صابر تر از اسوار خویش

تو هم از بار فرایض سر متاب ...

... آه ازین سوداگران دین فروش

با مریدان روز و شب اندر سفر

از ضرورت های ملت بی خبر ...

... مدعایش سلطنت بودی اگر

خود نکردی با چنین سامان سفر

دشمنان چون ریگ صحرا لاتعد ...

... هست تقویم امم پاینده تر

در سفر یار است و صحبت قایم است

فرد ره گیر است و ملت قایم است ...

... ترا بر شیوه های او نگه نیست

من از ذوق سفر آنگونه مستم

که منزل پیش من جز سنگ ره نیست

... که در بحریم و پیدا ساحلی نیست

سفر اندر سرشت ما نهادند

ولی این کاروان را منزلی نیست ...

... بی خورش و تشنه کام

پا به سفر صبح و شام

خسته شوی از مقام ...

... تیزترک گام زن منزل ما دور نیست

مه ز سفر پا کشید

در پس تل آرمید ...

... ره دراز بریدم ز ماه پرسیدم

سفر نصیب نصیب تو منزلی است که نیست

جهان ز پرتو سیمای تو سمن زاری ...

... به کیش زنده دلان زندگی جفا طلبی است

سفر به کعبه نکردم که راه بی خطر است

هزار انجمن آراستند و بر چیدند ...

... گرچه می دانم خیال منزل ایجاد من است

در سفر از پا نشستن همت مردانه نیست

هر زمان یک تازه جولانگاه میخواهم ازو ...