سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۱
... جنون رواج دگر یافت در زمانه ی ما
صفای کوچه ی زنجیر را تماشا کن
کمان ابروی او را کشیدن آسان نیست ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۹
... مردم از رشک تو بیمار نه ای ای خورشید
مگذر از کوچه ی او پشت به دیوار منه
موج گل در ره دیوانه بود دام جنون ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح امام علی بن موسی الرضا (ع)
... بر سواد صفحه ی نظمم سراسر سیر کن
تا در آن معموره بینی کوچه های مسطری
تا به حرفم آشنا گردید انگشت حسود ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح حضرت امام رضا (ع)
... به بحر اگر گذرد باد دامن زینش
چو ابر سرکشد از کوچه های موج غبار
ز باد حمله ی او کوهسار در صحرا ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح اسلام خان
... ای بهار چمن لطف و گل گلشن فیض
که غباری بود از کوچه ی خلق تو عبیر
ای قلم بر قلم مفتی رای تو قضا ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح اسلام خان
... ز ریگ دشت چو بادام می کشد روغن
نشان ز کوچه ی سیمین تنان دهد جدول
ز موج سلسله موی و حباب غنچه دهن ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - تعریف قصر خان مذکور و ستایش او
... نبرد ره به این چمن هرچند
در همه کوچه ای دویده غبار
سبد گلفروش را ماند ...
... بس که امنیت از عدالت او
پاسبان شد به کوچه و بازار
خال خوبان نشیمن خود را ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - ایضا در مدح خان مذکور
... به ناوکش نتوان راه ترکتازی بست
ازین چه سود که شد کوچه بند ناف غزال
به جرم این که چو مستان به شب فغان می کرد ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن
... درو هر چارفصل این گلستان
بود چون کوچه ی زاهد زمستان
شهید سردی اش گرمی دوزخ ...
... در آب از شمع انجم فوج در فوج
وزان چون کهکشان هرکوچه ی موج
پی تعداد آن انجم به گرداب ...
... به دریا باد قهرش گر ستیزد
غبار از کوچه های موج خیزد
کشد شمشیر چون برخصم خودکام ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - در قحط سال
... ز مرگ خود خبر هست و ازان نیست
اگرچه بحر در هر کوچه ی موج
ز مرغابی و ماهی داشت صد فوج ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو
... ز بس می تاخت کشتی از چپ و راست
غبار از کوچه های موج برخاست
عقاب تیر پران پر به هم زد ...
... به هرکس روی کردی تیغ فولاد
زره چون موج دریا کوچه می داد
چو دیوانه ز بس جست از کمان تیر ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
... ز چشم ماهیان فوج در فوج
چراغان بود در هر کوچه ی موج
ز سیمین ماهیان او به گرداب ...
... چو صبح از روی دریا کرد قد راست
غبار از کوچه های موج برخاست
دلم شد جمع ازان گل غنچه کردار ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۴۳
دیوانه شو که عشرت طفلانه جهان
در کوچه سلامت زنجیر بوده است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۳۸
اندیشه تکلیف در اقلیم جنون نیست
در کوچه زنجیر عسس راه ندارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۴۴
مرو از پرده برون بر اثر نکهت زلف
که سر از کوچه زنجیر برون می آرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۵۰
ما را به کوچه غلط انداختن چرا
دل را بغیر زلف پریشان که می برد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۵۳
از کوچه ای که آن گل بی خار بگذرد
موج لطافت از سر دیوار بگذرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۸۸
کوچه زنجیر بن بست است در ظاهر ولی
هر که رفت آنجا سر از صحرا برون می آورد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۱۳
دیوانه ما را نخریدند به سنگی
در کوچه این سنگدلان چند توان بود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۱۵
می زنم بر کوچه دیوانگی در این بهار
بیش ازین خجلت ز روی کودکان نتوان کشید