گنجور

 
۲۸۶۱

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۳ - التمثّل فی احتراق العشق و اظهاره

 

رفت وقتی زنی نکو در راه

شده از کارهای مرد آگاه ...

... کرد پیدا در آن زمان فن را

بر پی زن برفت مرد به راه

زن ز پس کرد با کرشمه نگاه ...

... هست بیداد کرده او بر عشق

عشق را راه بر سلامت نیست

در ره عشق استقامت نیست

سنایی
 
۲۸۶۲

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۴ - ذکر معنی و برهان عشق

 

... کودکی رو ز دیو چشم بپوش

طفل راهی تو شو ز خود خاموش

دست چپ را ز دست راست بدان

تا ز تقلید نشمری ایمان

عشق مردان بود به راه نیاز

عشق تو هست سوی نان و پیاز ...

سنایی
 
۲۸۶۳

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۵ - در عشق مجازی

 

... نفس در پیش عشق سگداریست

نفس در راه عشق بیکاریست

هم بدین پای بند و لطف غریب ...

سنایی
 
۲۸۶۴

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۶ - اندر معنی دل و جان و درجات آن ذکرالقلب انفع لان شأنه رافع

 

... نیست جز درد دل دگر حاصل

راه جسم تو سوی منزل جان

حایلی دان تو زین چهار ارکان ...

... زان همه کارهات بی نورست

کز تو تا نور راه بس دورست

با چنین دل سفر سقر باشد ...

... سفله سالوس و لوس خر بنده ست

پس درین راه توشه از جان ساز

نه ز دلق و عصا و انبان ساز ...

سنایی
 
۲۸۶۵

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۷ - اندر جان و دل و تن گوید

 

... همچو زنجیر در هم افگندست

پاره ای راه نیک داری پیش

از در نفس تا در دل خویش

راه دل مر ترا نه این راهست

عقل از آن قاصرست و کوتاهست

راه جسم تو سوی دل بمثل

هست چون حیز و منزل اول ...

... هست بر سالکان به وقت بسیچ

راه دل را چو زلف زنگی پیچ

لیک بر وی چو گرم گشت آتش

راه گردد چو طبع زنگی خوش

آنکه ره را به جد نگیرد پیش ...

... دگرست آن دل و تو خود دگری

دل بود راه آن جهانی تو

لیک دل را ز ده ندانی تو ...

سنایی
 
۲۸۶۷

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۹ - اندر صفت شب گوید

 

... خفته اندر کنار اهریمن

زنگیی کش ز مشک پیراهن

زنگیانی به قیر بسرشته ...

... گشته انقاس گوهر مردم

کرده انفاس راه منفذ گم

یا تو گفتی که از جوال سیاه ...

... خیل رومی به گرد زنگی پیر

کوکب از راه کهکشان پیدا

راست چون اشک و چشم نابینا ...

سنایی
 
۲۸۶۹

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳ - جوابها که با نفس کلّی گوید

 

... بینی آن روضه را اگر خواهی

کنی از جان و دیده همراهی

بی عقوبت زمینش از ذل و غم ...

... مرکبی کو به زیر ران دارد

آخر از راه کهکشان دارد

جان ما واله از جلالت او ...

... عشق در کوی غیب حالت او

صدق در راه دین مقالت او

هیچ بیهوده را بدو ره نیست ...

سنایی
 
۲۸۷۰

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۷ - حکایت

 

... از میان کن برون که مکرم را

با گنه کار نیست راه رضا

نشنود از گناه کار دعا ...

... گشته مر دیو را به فرمان بود

دور کردم ز خویشتن یک راه

تا نمانم رهین خشم آله ...

سنایی
 
۲۸۷۱

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۱۲ - اندر صفت خوب رویان و شاهدان گوید

 

... روی اگر هیچ بی نقاب کند

راه پر ماه و آفتاب کند

ور کند هردو بند گیسو باز ...

سنایی
 
۲۸۷۲

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۲۵ - اندر ترک دنیا و ریاضت نفس گوید

 

... دست در گرد جیب خویش برآر

راه مدین نرفته پیش شعیب

چند گردی به گرد پرده غیب ...

سنایی
 
۲۸۷۴

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳۸ - حکایت در این معنی

 

... عقلشان از پی عقیله ماست

کز دنایت ز راه آهن و نی

گردد انبار حق بادنی شیء ...

سنایی
 
۲۸۷۵

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۴۲ - حکایت و مثل فی لذّة الدنیا مع شدّة العقبی

 

آن بنشنیده ای که در راهی

آن مخنث چه گفت با داهی ...

... تا برو میوه سست شاخ شود

راه زادن برو فراخ شود

چون مخنث بدید هندو را ...

سنایی
 
۲۸۷۶

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۴۷ - التمثّل فی ترک الدّنیا و قصّة روح‌اللّٰه و تجریده

 

... قانعم ورچه نیستم خاقان

تا بود زنده ژنده پیراهن

هست محتاج رشته و سوزن ...

... چرخ چارم بود ورا مسکن

گرنه این سوزنش بدی همراه

برسیدی به زیر عرش اله ...

... به سرور و عز و بهای رسی

ورنه با خاک راه گردی راست

راه عقبی ز راه هزل جداست

زهر قاتل شناس دنیی را ...

سنایی
 
۲۸۷۸

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۵۵ - در بیان آنکه ادب به فارسی و عربی نیست

 

... دل سیه کرد و جان سپید نکرد

پس در این راه با سلاسل و غل

چارقل حرز تست بر سر کل ...

سنایی
 
۲۸۸۰

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۵۷ - اندر صفت نقص دنیا

 

... گرچه زو جسم را پناه بود

لیکن آن هم حجاب راه بود

در زر و سیم اگر کمالستی ...

سنایی
 
 
۱
۱۴۲
۱۴۳
۱۴۴
۱۴۵
۱۴۶
۱۰۲۲