گنجور

 
۲۶۸۱

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۹ - در مرثیهٔ وحید الدین شروانی

 

... ور به معنی بودمی عنبر حنوطش بودمی

چون بدین زودی کفن می بافت او را دست چرخ

کاشکی در بافتن من تار او را پودمی ...

خاقانی
 
۲۶۸۲

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۱ - در موعظه و حکمت و مرثیهٔ امام ناصر الدین ابراهیم

 

... زرش زیف است و چون آتش به ارزانی است ارزانی

به کشتی ماند این ایام و بادش چرخ سرگردان

به اعمی ماند این کشتی و قاید باد آبانی ...

... چو مرگ آمد چه سودش داشت ادریسی و لقمانی

به یک دم بازرست از چرخ و ننگ سعد و نحس او

که این تثلیث برجیس است و آن تربیع کیوانی

خاقانی
 
۲۶۸۳

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۳ - در تهنیت عید و مدح خاقان کبیر ابوالمظفر اخستان بن منوچهر بن فریدون

 

... در گوش نه آن حلقه چو در حلقه مایی

می کش مکش آسیب زمین و ستم چرخ

بی چرخ و زمین رقص کن انگار هبایی

این هفت ده خاکی و نه شهر فلک را ...

خاقانی
 
۲۶۸۴

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۴ - مطلع دوم

 

... هم آینه هم صیقل شمشیر قضایی

از سهم تو زنگار گرفت آینه چرخ

کز آینه مملکه زنگار زدایی ...

خاقانی
 
۲۶۸۵

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶

 

کس از رخ چون ماه تو بر برنگرفت

تا صد دامن ز چرخ گوهر نگرفت

ناسوختن از تو طمع خامم بود ...

خاقانی
 
۲۶۸۶

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶

 

... دریا نمی از ترشح نعمت اوست

خورشید که داد چرخ بر سر جانش

پژمرده گلی ز گلشن قدرت اوست

خاقانی
 
۲۶۸۷

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۱

 

از کوهه چرخ مملکت مه در گشت

وز گوشه نطع مکرمت شه درگشت ...

خاقانی
 
۲۶۸۸

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۱

 

این چرخ بدآیین نه نکو می گردد

زو عمر کهن حادثه نو می گردد

از چرخ مگو این همه خاکش بر سر

کاین خاک نیرزد که بر او می گردد

خاقانی
 
۲۶۸۹

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۹

 

خاقانی از آن کام که یارت ندهد

نومیدی و چرخ داد کارت ندهد

در آرزویی که روزگارت ندهد ...

خاقانی
 
۲۶۹۰

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲

 

... بربود ز من آنکه تو را رهبر بود

مانا که کلاه چرخ را درخور بود

خاقانی
 
۲۶۹۱

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴

 

چرخ استر توسن جل سبز اندر بر

خاقانی ازین توسن بد دست حذر ...

خاقانی
 
۲۶۹۲

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴

 

ای چرخ مهم را ز سفر باز آور

در ره دلش از راه ببر باز آور ...

خاقانی
 
۲۶۹۳

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱

 

ای ماه شب است پرده وصل بساز

وی چرخ مدر پرده خاقانی باز

ای شب در صبح دم همی دار فراز ...

خاقانی
 
۲۶۹۴

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۴

 

... تو تو چو پیاز و دل پر از آتش باش

چون جنبش چرخ گندنایی کش باش

گشنیز تویی دیگ فلک را خوش باش

خاقانی
 
۲۶۹۵

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۶

 

خاقانی ازین چرخ سیه کاسه دون

چونی تو در این گلخن خاکسترگون ...

خاقانی
 
۲۶۹۶

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۴

 

... ای یار مگر تو کار من بگزاری

وی چرخ مگر تو عمر من باز آری

خاقانی
 
۲۶۹۷

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۰

 

... با تو ز غم آزاد و تو را بنده امی

ور من نه ز دست چرخ پر کنده امی

در پای تو کشته و به تو زنده امی

خاقانی
 
۲۶۹۸

خاقانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح جلال الدین اخستان شروان شاه

 

... جرعه چنان که بر چکد خون به قفای صبح دم

چرخ قرابه تهی است پاره خاک در میان

پری آن قرابه ده جرعه برای صبح دم ...

... بینی از اژدها دلان صف زدگان چو مورچه

خایه مورچه شده چرخ ورای معرکه

تیغ نیام بفکند چون گه حشر تن کفن ...

... صرصر رستخیز دان قوت رای شاه را

چرخ چو باز ازرق است این شب و روز چون دو سگ

باز و سگ اند نامزد صید و هوای شاه را ...

... ورنه چنین نداشتی مدح سرای شاه را

چرخ چرا به خاک زد گوهر شب چراغ من

کافسر گوهران کنم در ثنای شاه را ...

... او به فزودن ظفر شکرفزای ایزدی

چرخ ز خنجر زحل ساخته درع دولتش

آینه های درع او فر و بهای ایزدی

دهر ز چرخ اطلسش کرده ردای کبریا

نقش طراز آن ردا عین بقای ایزدی ...

خاقانی
 
۲۶۹۹

خاقانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - در مدح خاقان اعظم جلال الدین شروان شاه اخستان

 

... ریگ تک دریا را بشمار به صبح اندر

تا خوانچه زر دیدی بر چرخ سیه کاسه

بی خوانچه سپید آید میخوار به صبح اندر ...

... مهمان رسدت زهره کثار نمود آنک

کف چرخ زنان بر می می رقص کنان در دل

دل خال کنان از رخ گلزار نمود آنک ...

... جان در کنف شاه است از حادثه نهراسد

عیسی ز بر چرخ است از دار نیندیشد

کیخسرو گوهر بخش از گوهر کیخسرو ...

خاقانی
 
۲۷۰۰

خاقانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - در مدح سلطان مظفر الدین قزل ارسلان

 

... صراف فلک دکان برانداخت

گویی خم صرع دار شد چرخ

کان زرد کف از دهان برانداخت ...

... بر آخور آسمان مرا بس

در دخمه چرخ مردگانند

زین جادوی دخمه بان مرا بس ...

... کز گفتن جان و جان مرا بس

چرخ ار ندهد قصاص خونم

عدل قزل ارسلان مرا بس ...

... تیغ قزل ارسلان گشاید

چرخ است کبوده به داغش

افشرده به زیر ران دولت ...

... چون حیدر ذوالفقار برکش

تا چرخ جهودسان نجنبد

افیون لب فتنه را چنان ده ...

... جز قهر تو قهرمان مبینام

زین دزد صفیر زن که چرخ است

نقبیت به باغ جان مبینام ...

خاقانی
 
 
۱
۱۳۳
۱۳۴
۱۳۵
۱۳۶
۱۳۷
۴۹۲