آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۴
... درختانش از میوه قد کرده خم
چه از حمل گنجینه گنجور جم
چو گردن فروزان صاحب کرم ...
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۰۳
... گه رضا و گاه معصومم گهی فیاض فیض
گاه گنج و گاه گنجورم نمیدانم کیم
گه مرید و گه ارادت گاه مرشد گاه رشد ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰
... در رسته ماست شحنه طرار
بر مخزن ماست دزد گنجور
ما شیفته در توایم و اقبال ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۷
... چو خواهد رای خسرو پا گذارد
پی ضبط گهر گنجور گردد
به پای دست او دستور گردد ...
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲
... شد عیان موکب سلطان خور از بهر نثار
گشت گنجور فلک را تهی از زر مخزن
یا تو گویی که درر ریخت از این نیلی ابر ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۰ - در بیان اینکه وهم از حزب شیطان است
... ای خیال احوال را تحویل گیر
حافظ تو شغل گنجوری پذیر
ای نیاز و عجز و اقرار و فغان ...
خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۱۶
نبی صدیق و سلمان قاسم است و جعفر و طیفور
که بعد از بوالحسن شد بوعلی و یوسفش گنجور
ز عبدالخالق آمد عارف و محمود را بهره ...
قائم مقام فراهانی » منشآت » دیباچهها » دیباچه چهارم
... گوهر از کلک بسلک آرد و پاشد بکنار
مگر در بزم فلک عقد پروین گسسته یا گنجور ملک درج گوهر شکسته یا آهوان چین ناف های مشکین افکنده اند یا کاروان مصر تنگ های شکر گشوده که هر چه بینی نجوم ثواقب است و فروغ کواکب و توده مشک ناب و خوشه در خوشاب و لذت طعم نبات و شربت آب حیات قال الله تعالی و من یوتی الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا خامة پادری ک عمری صنعت سامری بکار میبرد طعمه کلک معجز نگار شد و دفتر کذب و نقصان عرضه رد و بطلان گشت وسر آیت عسی ان تکرهوا شییا واضح و آشکار آمد چه در بدایت حال مسلمین غیور را از استماع مزخرفات چند که آن بدکیش نژند بهم بافته بود در افواه عوام شهرتی یافته آتش کینه در کانون سینه میافروخت و آخرالامر بفربخت خداوند عصر و یمن جهد خدیو عهد بهمین واسطه مسیله اثبات نوبت خاصه که از بدو شیوع علم حکمت و کلام مطرح انظار حکمای اسلام بود بر وجهی که دست بحث و جدل از ذیل دلایل کوتاه باشد و ابواب احتجاج بر چهره ارباب لجاج مسدود سازد سمت تنقیح و تحقیق پذیرفت و این نام نیک تا پایان روزگار ملازم دولت پایدار گشت و این اجر جزیل بر روزگار جمیل شهریار جلیل صاحب تخت جم حامی ملک عجم وارث و حارس ملک ایران و تور منعم و منتقم خلق نزدیک ودور پشت و پناه دین خدا اوج رفیع چرخ هدی خداوند ملک و ملت نگهبان دین ودولت چهر مهر جمال طیش جیش جلال بدر صدر سماء ابوالفتح و العلی فتحعلی شاه قاجار واصل و عاید شد که تاجرم نورانی مهرشاه اورنگ سپهر است بخت سعدش موید باد و تخت ملکش مشید تمت الدیباچه و الخطبه
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۳ - نعت پیامبر
... خوش آینده تمثال لوح شهود
امینی که گنجور کنز قدم
همه نقد اسرار از بیش و کم ...
یغمای جندقی » منشآت » دیباچه به قلم حاجی محمد اسمعیل طهرانی - جامع نخستین آثار یغما
... این مجموعه از بوستان خیالش گلدسته ای چند است به رشته تالیف بسته و از عمان طبعش گسسته لآلی چند در سلک ترتیب پیوسته رخشنده جواهر طبعش چون عقدی گسیخته بود و نقدی از کیسه ضبط فرو ریخته که سالیان دراز کهین بنده ذلیل حاج محمد اسمعیل طهرانی در طلب آن نشیب و فراز پیموده تا پس از کد بسیار و جد بی شمار در یوزه کنان از هر بقعه ای رقعه ای و از هر شقه حقه ای اندوخته به کلک ضبط در سلک ربط کشیده در ترصیع و ترصیف آن به قدر الطاقه کوشیدم
و چه بسا از آن جواهر زواهر که در خزاین و سفاین دور و نزدیک و ترک و تاجیک مخفی و مستور و پنهان و مغمور است که تسلیم آنرا به گنجور این خزینه و امین این دفینه مضایقه و دریغ کردند از همت و کرم یاران آینده که بعد از روزگاران ما آیند مسالت می رود که در هر عصر از آن مقالت های بدیع بیانی بینند و از یوسف گم کرده ما نشانی یابند در این دفتر مسطور و روح جامع این مجموعه را از خود مسرور فرمایند
امید دیگر آنکه گوهر شناسان سخن و خرده دانان انجمنش به حرز قبول از گزند چشم زخم طعن فضول ایمن دارند و نظر عفو و اغماض بر لغزش جمع آورنده آن گمارندچه با قصور همت و فتور ذمت و تفرق حواس و تطرق وسواس در تنظیم این خجسته نقود و تنضید این گسسته عقود از این بیش فکرت را توان امکان و نظر را مجال امعان نبود ...
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸
... پرستش صنمی کن که روی روشن او
برای انور گنجور نامور ماند
ستوده خان معیر که در ممالک شاه ...
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
... صاحب سر تو آیا نیستم
نه تویی گنجور و من گنجینه ات
نه تویی منظور و من آیینه ات ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۲ - در ستایش حسین خان خازن شجاع السلطنه گوید
تا ابد چشم بد ازگنجور دارا دور باد
بحر وکان خالی زگنج همت گنجور باد
آن حسین اسم حسن رسمی که چشم روزگار ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۰ - و له ایضاً مدحه
... فهرست آفرینش و دیباچه وجود
گنجور حکمرانی و گنجینه ظفر
آقاسی آنکه رفعت جاه قدیم او ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۴ - در ستایش امیرکبیر میرزا تقی خان رحمهالله فرماید
... فهرست کامرانی و دیباچه وجود
گنجور حکمرانی و گنجینه ظفر
تاج امم اتابک اعظم نتاج مجد ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۸ - در مدح شجاع السلطنه
... زهی گنجینه راز نهان را
ضمیر عالم آرای تو گنجور
دلت کاندر سخابی مثل و همتاست ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹ - در مدح شجاعلسلطنه حسنعلی میرزا
... دل و دستش به گاه بذل و کرم
گنج ارزاق خلق را گنجور
گر به مغرب زمین سپاه کشد ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۵ - در مدح میرزا نبیخان
... کشیده راوی اشعار من به چرخ نفیر
ز زهر قهر تو رنجور گشته گنجورت
زهی سیاست بی جرم و خشم بی تقصیر ...
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۰ - در منقبت مظهرالعجائب اسدالله الغالب علیبن ابیطالب گوید
... کند به گوهر ذات تو افتخار امروز
هر آن ذخیره که گنجور آفرینش راست
به پیشگاه جلالت کند نثار امروز ...
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۱۲ - ذکر شهادت حضرت مولی الکونین، ابی عبدالله الحسین علیه السلام
... چون کنم من رخت از این دیر کهن
هین تویی گنجور علم من لدن
هر چه میراث نبوت زان تست ...