گنجور

 
۲۰۲۱

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۹۱ - وله فی المدح

 

... زین سنت ستوده که بنهادی

بار دگر بعهد تو شده تازه

منسوخ گشته قاعده رادی ...

وطواط
 
۲۰۲۲

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۹۳ - در مدح ملک اتسز

 

... ای برج فضل و پیکر دانش به معرفت

برتر هزار بار ز برج دوپیکری

از روی قدر ناسخ هر هشت گنبدی ...

... واندر مصاف با فزع روز محشری

در زیر پای باره چون باد وقت حرب

سرهای سرکشان همه چون خاک بسپری ...

... آموختی ز جود تو مداح پروری

این دولت مبارک و این بارگاه را

دانی که نیست چاره ز چون من ثناگری ...

وطواط
 
۲۰۲۳

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۹۶ - نیز در مدح ملک اتسز گوید

 

هدی را ز سر تازه شد روزگاری

پدیدد آمد اسلام را کار و بار ی

بشاه جهانگیر اتسز که گیتی ...

... فلک سرمه چشم اقبال سارد

چو برخیزد از سم اسبس غباری

ایا کامگاری که گشت زمانه ...

... نه چون تو برزم اندرون کینه توزی

نه چون تو ببزم اندرون بردباری

شب انتقام ترا نیست روزی ...

وطواط
 
۲۰۲۴

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰۲ - در مدح ملک اتسز

 

... گر سبکدل گردد از غم هست جای آن از آنک

بر دل من بار عشق گردد او گران گردد همی

در فراق آن نگار گل رخ شمشاد قد ...

... صد کس از اقبال او صاحب قران گردد همی

باره عزمش بمیدان مهمات اندرون

با قضای آسمانی هم عنان گردد همی ...

... درد و چشم او مژع همچون سنان گردد همی

هر چه در اخبار و آثار ملوک آورده اند

خلق را ز اخلاق پاک تو عیان گردد همی ...

وطواط
 
۲۰۲۵

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - در مدح ملک اتسز

 

... من سبک دل زعشق و بر دل من

بار تیمار تو گران گشته

دیده من گهر فشان ز غمت ...

... برد با خود سوی شکار مرا

رفتم اندر غبار مرکب او

کیمیا گشت آن غبار مرا

کرد صدق عنایت جاهش ...

... نکند قصد من چو بیند چرخ

بر چنان باره ای سوار مرا

تخت خوارزمشاه عالی باد ...

وطواط
 
۲۰۲۶

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۴ - نیز در مدح اتسز

 

... کارد بمن نسیم سحرگاه بوی تو

پشتم خمیده گشت چو چوگان ز بار غم

در آرزوی آن ز نخ همچو گوی تو ...

... در دست مرگ جان دلیران زبون شود

خون در رگ مبارز پیکار بفسرد

جان در تن مقاتل غدار خون شود ...

... مخذول روزگار ستم گاره گشته اند

یک بار نیست این که ز قهر تو دیده اند

مقهور دستبرد تو صد باره گشته اند

خسرو علاء دولت آن شاه روزگار ...

... از دست تو بتارک اعدا رسیده باد

آن بارگاه کز پی بارت کنند نصب

اطناب او بساحل دریا رسیده باد ...

وطواط
 
۲۰۲۷

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۶ - در مدح ابوالمظفر اتسز

 

... کارگاهی نیست عشقت را بجز دل ای غلام

بارگاهی نیست مهرت را بجز جان ای پسر

گوی دولت از همه عشاق بربایم بفخر ...

... روز بازار ملوک عرصه آدم تویی

چون ببخشی در سخا صد بار چون حاتم تویی

چون بکوشی در وغا صد بار چون رستم تویی

دوستان را از مکارم دشمنان را از حسام ...

وطواط
 
۲۰۲۸

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۷ - نیز در مدح اتتسز

 

... آخر کرم علاء دولت

برگیرد بار غم ز دوشم

شاهی که بجام مهرش اکنون ...

... نجم شرف تو مندرست

شاخ طرب تو بارور باد

همواره ترا برغم حاسد ...

وطواط
 
۲۰۲۹

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۹ - در رثای سید معزالدین بهاء الدین علی بن جعفر نعمه

 

... مثل او در زمانه ننمایید

بار غفلت ز دوش برگیرید

زنگ طلمت ز سینه بزدایید ...

... بجلالش بلند و محکم بود

همت او بارتفاع محل

دیدبان سپهر اعظم بود ...

... دلم از دیدگان بپالودی

پشتم از بار رنج بشکستی

رویم از خون دیده آلودی ...

وطواط
 
۲۰۳۰

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در مدح ملک اتسز

 

... آن خداوندی که هست امروز شاه روزگار

بارگاه حضرت او کارگاه روزگار

باز داغ عاشقی در دل رقم خواهیم زد ...

... باد گردون لب گشاده در ثنای صدر تو

خسروا بی کار و بار تو جهان هرگز مباد

تیغ تو از قهر اوباش جهان عاجز مباد ...

... از کمین تر جمله جودت کهین تفصیل را

جز همه سرمایه دریا و کان بارز مباد

روز و شب هست این دعا کر و بیان عرش را ...

وطواط
 
۲۰۳۱

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - نیز در مدح ملک اتسز گوید

 

... راغست آن ندانم یا رزم خسروست

بار دگر هوای علم فتح باب زد

وز ابر پرده پیش رخ آفتاب زد ...

وطواط
 
۲۰۳۲

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - هم در مدح اتسز

 

... صدر تو مرجع ذریت آدم شده گیر

خسروا جز بر تو بار مرا خوش نبود

جز ثنای در تو کار مرا مرا خوش نبود ...

... کم شود نزد تو بازار مرا خوش نبود

خورده شد باده بفرمان تو یکبار و لیک

خورن باده دگر بار مرا خوش نبود

خوردن آنچه تن من شود از خوردن او ...

وطواط
 
۲۰۳۳

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - نیز در ستایش اتسز خوارزم شاه

 

... زهر غمش چشید ندانم چه اوفتاد

بالای همچو تیر من از بار جور او

همچون کمان خمید ندانم چه اوفتاد ...

... گلبن به سان قامت عشاق پر خمست

مر ابر را ز برق وز باران چو عاشقان

هم سینه پر ز آتش و هم دیده پر نمست ...

وطواط
 
۲۰۳۴

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۴ - در حق ادیب صابر بن اسماعیل ترمذی

 

... این خداوندیی که او فرمود

بار محنت ز شخص من برداشت

زنگ انده ز جان من بزدود ...

... دارم از فضل حق طمع که مرا

برساند ببارگاه تو زود

وطواط
 
۲۰۳۵

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۷۲ - در مدح تاج الدوله

 

... بهرامشاه را اکرا بود مرد حرب

صد بار هست چون اکرا کند رأی تو

لیکن بشرق و غرب نباشد ترا رضا ...

وطواط
 
۲۰۳۶

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۷۷ - در مرثیۀ رافع بن علاء

 

... کان غم نگشت خواهد هرگز گذارده

صد بار گر ببارم از دیده خون دل

یک حق نعمت تو نگردد گزارده

وطواط
 
۲۰۳۷

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۹۵ - نیز در ترجمۀ شعر تازی

 

... گفت و می کند بسختی جانی

چه کنم بار کشم راه روم

که مرا نیست جزین درمانی ...

وطواط
 
۲۰۳۸

وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۳ - در تغزل

 

چون فندق مهر تو دهانم بربست

بار غم تو چو گوژ پشتم بشکست

هر تیر که از چشم چو بادام تو جست ...

وطواط
 
۲۰۳۹

وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۲۰ - در ذم مردم روزگار

 

... دانش چه بری که از تو دانش نخرند

سالی یک بار آب جویت ندهند

روزی صد بار آبرویت ببرند

وطواط
 
۲۰۴۰

وطواط » غزلیات » شمارهٔ ۲

 

... بتر از پار و پیرار اوفتادست

همی شویم به خون این بار چهره

که دست خونم این بار اوفتادست

مرا عشقست و جز من مردمان را ...

... دلم برده ست و جان هم برد خواهد

نه خر مرده است و نه بار اوفتادست

ملامت چون کنم خود را نه اول ...

وطواط
 
 
۱
۱۰۰
۱۰۱
۱۰۲
۱۰۳
۱۰۴
۶۵۵