گنجور

 
وطواط

ای سال و ماه پیشهٔ تو رادی

در هر دلی ز رادی تو شادی

گشتی ستوده نزد همه گیتی

زین سنت ستوده که بنهادی

بار دگر بعهد تو شده تازه

منسوخ گشته قاعدهٔ رادی

بی حد دقیقهای هنر دیدی

بی مر خزانهای درم دادی

دارند از خصار تو پیوسته

آزادگان عالمی آبادی

نگزید هیچ عاقل و نگزیند

در بندگی صدر تو آزادی

عدل تو از بسیط جهان یکسر

اندر نوشت مفرش بیدادی

بس فتنهای دهر که بنشاندی

بس عقدهای چرخ که بگشادی

از تو همیشه فضل و کرم زاید

گویی ز بهر فضل و کرم زادی

هنگام وقفه کردن چون کوهی

هنگام حمله بردن چون بادی

جاوید باد مدت تو ، زیرا

اسلام را اساسی و بنیادی