گنجور

 
۱۹۸۱

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۸

 

از لاله تر روی تو خوش رنگترست

وز سرو سهی قد تو خوش هنگترست

چون لاله نگین تست میگون لب تو

از حلقه جانم دهنت تنگترست

ابن یمین
 
۱۹۸۲

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۸

 

... عشاق تو کردند صفتهاش اثبات

گفتند که دود لاله در غنچه رسید

یا آبحیات شد نهان در ظلمات

ابن یمین
 
۱۹۸۳

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۷

 

... لیکن رقم سیاه بروی نه بهست

گفتا که چنین مگوی من لاله رخم

آخر نه که پاره یی ز لاله سیهست

ابن یمین
 
۱۹۸۴

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۳

 

... غرقه شده از رشک تو در خون گل سرخ

همچون جگر لاله دلم سوخته شد

تا چهره بر افروخته یی چون گل سرخ

ابن یمین
 
۱۹۸۵

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۶

 

... دایم ز ویم حال تبه می باشد

گفتم که سیه دلی برخ لاله تر

گفتا که نه لاله دل سیه می باشد

ابن یمین
 
۱۹۸۶

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۷

 

چون سرو سهی قد تو پیراسته شد

چون لاله بعنبر رخت آراسته شد

از بس که دلم فکر میانت میکرد ...

ابن یمین
 
۱۹۸۷

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۳

 

از بس که رسید از رخ و از غمزه یار

بر لاله و نرگس ستم ایام بهار

هم دود دل لاله رخش را بگرفت

هم غمزه او گشت چو نرگس بیمار

ابن یمین
 
۱۹۸۸

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۸

 

... سردی مکن ایباد بهاری بگذار

تا لاله و کل بشکفد از خاره و خار

ابن یمین
 
۱۹۸۹

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۸

 

... والات وادات کار افتاده ز کار

با اینهمه گر سمنبری لاله عذار

گوید که بگیر بوسه گویم که بیار

ابن یمین
 
۱۹۹۰

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۰

 

... آیا بود اینکه بینمت بار دگر

غرقم ز غمت چو لاله در خون جگر

وز فکر بنفشه وار زانو بر سر

ابن یمین
 
۱۹۹۱

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۰

 

ای سرو روان بر چمن و باغ دلم

وی لاله نو شکفته در داغ دلم

رفتی و نماند یادگار ایدل و جان ...

ابن یمین
 
۱۹۹۲

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۰

 

چون زلف بنفشه را صبا داد شکن

دم بی می لاله رنگ گلبوی مزن

خاصه بمضاحک اندر آمد بلبل ...

ابن یمین
 
۱۹۹۳

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۴

 

آمد بر من زلف مشوش کرده

وز سنبل تر لاله منقش کرده

من بر سر آشتی و او بر سر جنگ ...

ابن یمین
 
۱۹۹۴

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل پنجم » بخش ۴ - حکایت

 

عاقلی دید قطرۀ ژاله

بنشسته به سبزه و لاله

گفت ابری نبود در عالم ...

شیخ محمود شبستری
 
۱۹۹۶

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۶ - گفتار در متولد شدن سام نریمان از بطن دختر پادشاه بلخ

 

... همه دشت چون جنت آراسته

ز برگ گل و لاله و شنبلید

همه کوه و صحرا شده ناپدید ...

خواجوی کرمانی
 
۱۹۹۷

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۷ - گفتار اندر خواب دیدن سام، فریدون را

 

... چو شد روز از دور کوهی پدید

پر از لاله و سنبل و شنبلید

بر افراز آن که یکی میل بود ...

خواجوی کرمانی
 
۱۹۹۸

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۹ - کشتن سام نریمان، اژدها را

 

... همه دشت از سبزه فیروزه فام

گرفته به روی سمن لاله جام

بنفشه سرافکنده در پای سرو ...

خواجوی کرمانی
 
۱۹۹۹

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۱ - دیدن سام، قلواد و رفتن از عقب او

 

... شب دلستانش شبستان دل

گل لاله رنگش گلستان دل

دو جادوی مخمورش از خواب مست ...

... ز برگ سمن آب گل برده ای

دل لاله از غصه خون کرده ای

مگر با صنوبر سری داشتی ...

خواجوی کرمانی
 
۲۰۰۰

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۴ - دیدن سام، قلوش را

 

... که شاه از ترنجش ترش کرد روی

ز بادام بر لاله عناب ریخت

بدان خاک از دیدگان آب ریخت ...

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۹۸
۹۹
۱۰۰
۱۰۱
۱۰۲
۳۶۲