گنجور

 
 
 
عمعق بخاری

آن سبزه که از عارض او خاسته شد

تا ظن نبری که حسن آن کاسته شد

در باغ رخش بهر تماشای دلم

گل بود و بسبزه نیز آراسته شد

جهان ملک خاتون

خورشید رخ تو را ز جان خواسته شد

از شرم رخت تمام مه کاسته شد

پیرامن عارض تو خطّی بدمید

گل بود به سبزه نیز آراسته شد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
نظیری نیشابوری

مرسوم رهی که فقر ازان خاسته شد

باطن به ریاضت وی آراسته شد

هرماه چو مرگ دشمنت دیر رسید

هر روز چو عمر حاسدت کاسته شد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه