چون شکرم در آب دو چشم و دلم فلک
در جام کینه خوشتر از آب و شکر کشید
گردون زبان عقل مرا قفل برفگند
و ایام چشم بخت مرا میل در کشید
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
چون شکرم در آب دو چشم و دلم فلک
در جام کینه خوشتر از آب و شکر کشید
گردون زبان عقل مرا قفل برفگند
و ایام چشم بخت مرا میل در کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر با بیانی زیبا از احساسات خود صحبت میکند. او میگوید که شیرینی شکر در آب چشمانش و دلش را تحت تأثیر قرار داده و کینه برایش خوشایندتر از هر چیزی است. او همچنین اشاره دارد که عقلش در برابر چرخ روزگار قفل شده و روزگار او را به سمت ناامیدی میکشد. این شعر نشاندهنده عمق احساسات و تضادهای عاطفی شاعر است.
هوش مصنوعی: وقتی که شکر در آب و جانم جاری است و در دل من آسمان کینه به غلیان آمده، نسبت به آن شکر و آب احساس بهتری دارم.
هوش مصنوعی: آسمان بر عقل من قفل زده و روزگار با چشم شانس من بازی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یارب منم که بخت مرا باز در کشید
وز قعر چاه تیره به اوج قمر کشید
بختم گرفت در بر از آن پس که رخ بتافت
چرخم نهاد گردن از آن پس که سر کشید
منت خدای را که شب تیره رنگ من
[...]
ننهاد نقطهای ز وفا در نهاد دهر
آن کس که شکل دایرهٔ ماه و خور کشید
مهری ندید دیدهٔ عقلم ورای مهر
هرگه که سر به جبّهٔ اندیشه درکشید
ای یار اگر ز گل طلبی بوی اتحاد
[...]
صبح شکوفه از افق شاخ سر کشید
جوش بهار رشته ز عقد گهر کشید
تا پرده بر گرفت ز رخسار داغ من
خود را ز شرم لاله به کوه وکمر کشید
از وصل بهره توبه قدر حجاب توست
[...]
آخر ز سجده ام عرق جبهه سر کشید
غواصی محیط ادب این گهر کشید
چندانکه شور صبح قیامت شود بلند
امروز پنبه بایدم از گوش کر کشید
از بیبضاعتی به گدایی مثل شدم
[...]
شمر لعین چو خنجر کین از کمر کشید
جبریل مضطرب زجگر نعره بر کشید
آن بی حیا ز روی پیمبر نکرد شرم
خنجر زکین به حنجر آن محتضر کشید
خورشید منکسف شد و آفاق پر زشور
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.