گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سنایی

دگر بار ای مسلمانان ستمگر گشت جانانم

گهی رنجی نهد بر دل گهی بی جان کند جانم

به درد دل شدم خرسند که جز او نیست دلبندم

به رنج تن شدم راضی که جز او نیست جانانم

به بازی گفتمش روزی که دل بر کن کنون از من

نبردست ای عجب هرگز جزین یکبار فرمانم

شفیع آرم که را دیگر که را گویم که را خوانم

کزین بازی ناخوش من پشیمانم پشیمانم

کنون نزدیک وی پویم وفا و مهر او جویم

مگر بر من ببخشاید چو بیند چشم گریانم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode