به پنج روزه ایامِ اعتماد مکن
به هست و نیست دل خود غمین و شاد مکن
اگر خوشیست اگر غم چو باد درگذرد
چو باد کن گذر و تکیه را به باد مکن
هر آنچه بهر ازین عاریتسرا داری
بس است درد سر خویش را زیاد مکن
خیال کن که کجا رفت کی قباد کجاست
به هرزه آرزوی ملک کیقباد مکن
شدی به ملک تن خویش فاعل مختار
عدول وقت تحکم ز عدل و داد مکن
به پیش حکم قضا سر بنه به طاعت و بس
دگر به معنی تقدیر اجتهاد مکن
به آنچه بهر تو امروز ممکن است بساز
ز روز بعد وز شام گذشته یاد مکن
طمع ز بردن مال کسان بِبُر ور نه
دمی که مال ترا میبرند داد مکن
چو خود بگفته خود دل نمیدهی (صامت)
برای غیر ورق بیش از این سواد مکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن
گر اعتماد کنی هم باعتقاد مکن
چو آخرم بجز از زهر غم نخواهی داد
دل مرا هم از اول بوعده شاد مکن
دعای عمر هر آنکس که میدهد بر ما
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.