گرفته نور ز داغ جگر نظاره ما
که آفتاب برد حسرت ستاره ما
درستکاری ما را همین طریق بس است
که هیچ آنیکه نشکست سنگ خاره ما
کسی ز صحبت ما دو رشد که نا اهلست
کدام پنبه خطر دیده از شرار ما
کلام عشق و هوس را چه سازگاری نیست
از آن سبب بود از سایه هم کناره ما
به غیر حرف وفا و محبت ای زاهد
چه دیده که نیائی تو در اراده ما
برهنه پائی ما کاشت تخم آبله را
شود مبارک ما خلعت دوباره ما
علاج اشک ز مژگان چه میکنی(صامت)
به لخت لخت جگر کرده خو قناره ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و درد درونی شاعر میپردازد. شاعر از داغ و حسرتی که در دل دارد سخن میگوید و به تضاد نور و تاریکی اشاره میکند. او به درستکاری خود و استقامت در برابر مشکلات اشاره کرده و میگوید که صحبت با افراد ناآگاه تأثیری ندارد. همچنین، شاعر به عدم سازگاری عشق و هوس اشاره کرده و از زاهد میخواهد تا درک بهتری از عشق و محبت داشته باشد. در بخش پایانی، او به اشکهایش و دردهایی که به خاطر آنها میکشد میپردازد و به نوعی از بیپناهی و نیاز به آرامش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: نور چشمان ما تحت تأثیر درد دل و جگر سوختهمان قرار گرفته است، به طوری که خورشید نیز به حسرت ستاره بودن ما نگاه میکند.
هوش مصنوعی: درستکاری ما به همین روش کافی است که هیچکس نتوانسته است سنگ سخت ما را بشکند.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند از گفتوگوهای ما بهرهای ببرد، زیرا تنها افرادی که شایستهاند و درک درستی دارند، میتوانند از آن بهرهمند شوند. اما کسانی که ناآگاه و بیخبرند، مانند پنبهای هستند که نمیفهمند چه خطرهایی از آتش ما ممکن است آنها را تهدید کند.
هوش مصنوعی: عشق و هوس هرگز با هم سازگار نیستند و به همین دلیل ما از هم جدا شدهایم، حتی سایههایمان نیز از هم دورند.
هوش مصنوعی: ای زاهد، چه چیزی جز حرفهایی درباره وفا و محبت دیدهای که به دنبال اهداف ما نیامدهای؟
هوش مصنوعی: ما با پای برهنه، تخم آبله را کاشتیم؛ پس بر ما مبارک باشد که بار دیگر به نعمت و هدیهای دست پیدا کنیم.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر از درد و ناراحتی ناشی از جدایی یا فراق سخن میگوید. او میپرسد که چه اقدامی میتوان کرد برای درمان اشکهایی که از چشمانش میریزد، در حالی که دل و جانش به شدت آسیبدیده و زخمخورده است. این احساس به نوعی نشاندهندهٔ عمق غصه و اندوهی است که فرد تجربه میکند و اینکه چگونه این درد به جان او نشسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ورای مطلب هر طالب است مطلب ما
برون زمشرب هر شارب است مشرب ما
به کام دل به کسی هیچ جرعه ای نرسید
از آن شراب که پیوسته می کشد لب ما
سپهر کوکب ماست از سپهر ها برون
[...]
مگر فرشته رحمت درآمد از درما
که شد بهشت برین کلبه محقر ما
رسد بر اطلس زمرتبت سرما
گهی که شاهد والا در آید از درما
جهان که شست بصابون مهر جامه چرخ
[...]
ز عندلیب چه پرسی نشان خانه ما
که پی نبرد صبا هم به آشیانه ما
بهار رفت (و) نچیدیم جز گل حسرت
ز آب گریه مگر سبز گشت حاصل ما
ز من شنو که چسان سخت شد به من دنیا
زنم ز گرسنگی داد عمر خود به شما
نبود هیچ به جز خاک، فرش خانه ما
به جز گرسنگی و حسرت و غم و سرما
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.