گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صامت بروجردی

همین بود سبب دیر آشنایی ما

که زود گل نکند آتش جدایی ما

چه دیده‌ایم ندانم ز عشق‌بازی تو

چه جسته تو ندانم ز بی‌وفایی ما

به زیر خنجر آن شوخ عجز و لابه مکن

دلا عبث مشکن کاسه گدایی ما

به رفع تهتم قتلم سیاه‌پوش شده است

دو چشم شوخ تویعنی بود عزایی ما

در آن مقام که از صرف عمر می‌پرسند

تو هم بگوی که (صامت) بود فدایی ما

 
 
 
جامی

نکرده قید غزالی گره گشایی ما

گره ز دل نگشاید غزلسرایی ما

فروغ بزم سخن زآتش دل است آری

ز آشنایی عشق است روشنایی ما

صدای صوت مغنی عجب بلند افتاد

[...]

صائب تبریزی

رسید صبر به فریاد بینوایی ما

کلید روزی ما شد شکسته پایی ما

عجب که دیده ما سیر گردد از نعمت

که ساختند نگون، کاسه گدایی ما

سبک چو ابر بهاران ز لاله زار، گذشت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سعیدا

ظهور نعمت منعم بود گدایی ما

نوای عالم معنی است بینوایی ما

زمانه افسر شاهی به روی خاک انداخت

چو دید شوکت و شأن برهنه پایی ما

بیار باده و با ما مصاحبت انگیز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه