باغ شد از ابر پر ز لؤلؤ لالا
راغ شد از باد پر ز عنبر سارا
شد به هوا درگسسته رشتهٔ گوهر
شد به زمین برگشاده اَزهَر دیبا
کوه ز لالهگرفت سرخی بُسََّد
دشت ز سبزه گرفت سبزی مینا
طَرف چمن هست پرهلال و دو پیکر
شاخ سَمَن هست پر سُهیل و ثُریّا
در شده با شنبلید لاله به عشرت
درشده با خیری ارغوان به تماشا
چون رخ مجنون نهاده بر رخ لیلی
چون لب وامق نهاده بر لب عَذْرا
گلبن تا تازه شد چو لعبت دلبر
بلبل بیچاره شد چو عاشق شیدا
سیل ز بالا نهاد روی به پستی
مهر ز پستی نهاد روی به بالا
برق درخشان چو تیغ خسرو عالم
ابر درافشان چو دست مهتر والا
عارض دنیا جمال دین ثقهالملک
بار خدای نژاد آدم و حوا
خواجه ابوجعفر آن که از هنر او
دهر مزین شده است و ملک مُهنّا
از صفت مهتری هر آنجه بباید
دارد و در مهتری ندارد همتا
پست بود پیش او بلندی گردون
خُرد بود پیش او بزرگی دنیا
با نظرش بر دمد بنفشه ز آهن
با کرمش بشکفد شکوفه ز خارا
زیر رکابش ز روم تا به سمرقند
زیر حُسامش ز شام تا به بخارا
بحرْ بَرِ جود او چو قطره به جیحون
کوه بَرِ حلم او چو صخره به صحرا
پیش مثالش کند ستاره تواضع
پیش مرادش کند زمانه مدارا
هست مقدس عطای او ز توقف
هست منزّه سَخای او ز تقاضا
ای همه ناراستی ز کِلکِ تو پنهان
وی همه آزادگی ز طبع تو پیدا
تاجوران را به مهر توست تَقرب
ناموران را به شُکر توست تولّا
چاکری توست آز را شده مَقطَع
بندگی توست ناز را شده مَبدا
از دلِ تو نور یافت چشمه خورشید
وز سر تو سبز گشت گنبد خَضرا
هست دو چشم هنر به رسم تو روشن
هست زبان خرد به مدح تو گویا
مُعتَکِف درگهت چه بخت و چه دولت
مُعتَرفِ دانشت چه پیر و چه برنا
همت تو هست همچو رای تو عالی
دولت تو هست همچو بخت تو والا
کِلک تو در مَرتَبِت چو مهر سلیمان
دست تو در معجزه چو باد مسیحا
خاک قدمهای توست عَنبر اَشهَب
نقش قلمهای توست لؤلؤ لالا
قاهر اعداست دولت تو وزین روی
فکرت و سودا رسید قسمت اعدا
قهر بر آن گمرهان قضای خداییاست
باز نگردد قضا به فکرت و سودا
ایزد دادار مهر و کین تو گویی
از شب قدر آفرید و از شب یلدا
زانکه به مهرت بود تقرّب مؤمن
زانکه به کینت بود تفاخر ترسا
بار خدا ز فرّ جود تو شعرم
هست کشیده عَلَم به عالم اعلا
لفظ من از اِهتمام توست مُهَذّب
طبع من از اهتزاز توست مُصّفا
قامت من پیش تو دوتاست ولیکن
هست دلم در وفا و مهر تو یکتا
خاطر من جَنّت است و مهر تو رضوان
شکر تو طوبی و آفرین تو حورا
تا که همی بُرج زهره باشد میزان
تا که همی برج مهر باشد جَوزا
چاکر بخت تو باد مهر مُنَوّر
بندهٔ رای تو باد زُهرهٔ زهرا
بزم تو افروخته به شمسهٔ خَلُّخ
رزم تو آراسته به دلبر یغما
بر سر تو تاج بخت و افسر دولت
درکف تو زلف یار و ساغر صهبا
رسم تو زیبا و روزگار تو خرم
بر تو خجسته بهار خرم و زیبا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وصف زیباییهای طبیعت و خداوندگار پرداخته و به ستایش شخصیتی بزرگوار میپردازد. باغ و دشت با گل و سبزه پر شده و طبیعت به طراوت و شادابی درآمده است. توصیفاتی از زیباییهای انسان و دوستیهای عمیق میان محبوبان نیز با تصاویر شاعرانهای بیان شده است.
شاعر به ندرت در مورد صفات بزرگوارانه شخصیتی مهم، مانند علم، حلم و جودش صحبت میکند که نسبت به او فخر و بلندای دنیا هیچ ارزش ندارد. اشاره میشود که وجود این شخصیت سرچشمه خیر و برکت است و همگان در زیر سایهاش احساس آرامش و امنیت میکنند.
شاعر در نهایت به این نکته میرسد که عشق و وفاداری او به این بزرگوار موجب روشنایی و زیبایی در زندگیاش شده و از خداوند میطلبد که برکت را از وجود او ارزانی دارد. در کل، شعر از عشق به خدا، طبیعت و شخصیتهایی با فضائل انسانی پر است.
هوش مصنوعی: باغ به خاطر بارش باران پر از مروارید شده و لالهها زیبا و سرزندهاند. سارا نیز به خاطر وزش باد معطر و دلپذیر پر از عطر و بوی خوش شده است.
هوش مصنوعی: رشتهٔ قیمتی از هم گسسته و در آسمان پراکنده شد، و در زمین گلهایی که زیبا و نرم بودند، به نمایش درآمدند.
هوش مصنوعی: کوه به خاطر لالهها رنگ قرمز به خود گرفته و دشت به خاطر سرسبزیاش، رنگ سبز مینا را به خود دیده است.
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف یک منظر زیبا و دلانگیز پرداخته شده است. در چمنزار، سایه روشنهایی دیده میشود و دو شکل ظریف که نمایانگر شاخهای درختی هستند، در آسمان به ستارههای روشن و بزرگ، مثل سهیل و ثریا، اشاره دارند. این تصویر نشاندهنده زیبایی و تجلیهای طبیعی در یک فضای لطیف و دلنشین است.
هوش مصنوعی: در گلی که با صدای خوش و زیبایی لاله پر شده، جشن و سروری به پا شده و ارغوان هم برای تماشای این زیبایی آمده است.
هوش مصنوعی: زمانی که چهره مجنون به چهره لیلی نزدیک میشود، مانند آن است که لبهای وامق بر لبهای عذرا قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: وقتی گلزار تازه و شاداب شد، عاشق بیچاره، مانند بلبل، دلسوخته و بیتاب شده است.
هوش مصنوعی: امواج سیل از بالا به سمت پایین سرازیر میشود و در مقابل، خورشید که در پایین است، با تابش خود به سمت بالا میدرخشد.
هوش مصنوعی: برق درخشان مانند تیغی است که خسرو (پادشاه) را مینمایاند و ابر مانند دستی است که از طرف یک پیشوای بزرگ به سوی آسمان دراز شده است.
هوش مصنوعی: دنیا جلوهای از زیبایی دین است و ثقهالملک، که بار سنگین خداوند را بر دوش دارد، از نسل آدم و حوا به شمار میرود.
هوش مصنوعی: ابوجعفر کسی است که هنر او دنیا را زینت بخشیده و باعث زیبایی و شکوه حکومت مُهنّا شده است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که برای بزرگمنشی و مهتر بودن لازم است، در این شخصیت وجود دارد و او در این زمینه بینظیر است.
هوش مصنوعی: در برابر او، مقام و ثروت دنیا بیاهمیت و ناچیز است. آنچه او دارد از هر چیزی بالاتر و والاتر است.
هوش مصنوعی: با نگاه او، بنفشهای از آهن زنده میشود و با مهربانیاش، شکوفهای از سنگ میروید.
هوش مصنوعی: او با قدرت و نفوذ خود، از رومیان تا سمرقند و از شام تا بخارا را تحت کنترل دارد.
هوش مصنوعی: درود و بخشش او همچون دریا است که یک قطره از آن کمتر میباشد و صبر و بردباری او مانند کوهِ استوار است که در بیابان قرار دارد.
هوش مصنوعی: در برابر او، ستارهها به نوعی فروتنی نشان میدهند و زمانه نیز با او با ملایمت و سازگاری رفتار میکند.
هوش مصنوعی: عطای او پاک و مقدس است و به هیچ گونه توقف و درنگی نیاز ندارد. بخشندگی او نیز از نیاز و درخواست جدا است و به طور طبیعی و بیوقفه جاری میشود.
هوش مصنوعی: ای تمام نادرستیها از قلم تو پنهان است و همه آزادی و رهایی در ذات تو نمایان است.
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو باعث نزدیکی و محبوبیت افراد مشهور و بزرگ است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تو به نوعی در خدمت آز و خواستههایت هستی و در عین حال تمام ناز و زیباییها به خاطر تو به وجود آمدهاند. به عبارت دیگر، به نوعی با اطاعت از آزها وخواستهها، باعث شدهای که زیبایی و ناز به وجود آید.
هوش مصنوعی: از دل تو نور خورشید تابید و از سر تو، گنبد خضرا به سبزی درآمد.
هوش مصنوعی: دو چشم هنرمند به زیباییها و هنرهای تو روشن و بینا هستند و زبان عقل و فهم در ستایش تو گویا و بیانگر ویژگیهای توست.
هوش مصنوعی: کسی که در درگاه تو اعتکاف کرده، چه بختی دارد و چه مقامی! در حالی که دانش و آگاهی در این دنیا از آن پیران و جوانان است.
هوش مصنوعی: تلاش و اراده تو به اندازه افکارت بلند و برجسته است و موفقیت و شانس تو نیز به اندازه مقام و منزلت تو بالا و والاست.
هوش مصنوعی: توانایی و قدرت تو در زمینهای که مشغول هستی، مانند نور خورشید است و کارهایت به گونهای است که مانند معجزه مسیحا بر دلها تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: خاک زیر پای تو گرانبهاست و مانند عطر خوشبوست، و آثار تو به زیبایی جواهرات میدرخشد.
هوش مصنوعی: قدرت تو بر دشمنان تسلط دارد و با تفکر عمیق و اندیشههای خلاق، سرنوشت دشمنان را رقم زدهای.
هوش مصنوعی: خشم بر آن گمراهان، مقدر الهی است و این تقدیر تغییر نخواهد کرد. تو نیز نباید به فکر و خیال در آن بپردازی.
هوش مصنوعی: خداوندی که مهر و دشمنی را به وجود آورده، گویا آنها را از شب قدر و شب یلدا آفریده است.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت تو، نزد مؤمنان نزدیکتر میشود و به خاطر کینهات، مردمان با نژاد پرستی و تفاخر دوری میکنند.
هوش مصنوعی: یارا، از نعمتهای بخشش تو، شعر من به وجود آمده است و مانند پرچمی در عالم بالا برافراشته شده است.
هوش مصنوعی: من به خاطر توجه تو از نظر لفظ و کلام بهبود یافتهام و روح و طبیعت من به برکت تکان و تأثیر تو پاک و روشن شده است.
هوش مصنوعی: قد من در برابر تو دو تا به نظر میرسد، اما دل من در وفاداری و محبت به تو، یکی و بینظیر است.
هوش مصنوعی: ذهن و خاطر من مانند بهشتی زیبا است و محبت تو مانند باغی دلانگیز و شکرگزاری من مانند درختی شیرین است و ستایش تو مانند حوریان بهشتی است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ستاره زهره در جای خود قرار دارد، میزان موجود است و تا وقتی که برج مهر در جای خود قرار دارد، برج جوزا نیز وجود خواهد داشت.
هوش مصنوعی: خوشبختی تو را نیکو و روشن میسازد، و من نیز بندۀ خواستههای تو هستم. روشنایی و زیبایی تو الهام گرفته از شخصیت والای زهراست.
هوش مصنوعی: جشنت با نور دلفریب تو درخشان است و تلاشهایت به خاطر زیبایی محبوبی است که دلت را تسخیر کرده.
هوش مصنوعی: بر روی سر تو نشانههای خوشبختی و قدرت قرار دارد و در دستان تو موهای معشوق و جام شراب است.
هوش مصنوعی: زیباییهای تو دلنشین و زمانهات شاداب است. بهاری خوش را برایت آرزو میکنم که پر از نشاط و زیبایی باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاقبت کار نیک باید فردا
عاقبت کار، نیک باشد حقا
روی نهادهست کار شاه به بالا
دیدهٔ ما روشنست و کار هویدا
اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حی توانا
اکبر و اعظم، خدای عالم و آدم
صورت خوب آفرید و سیرت زیبا
از در بخشندگی و بندهنوازی
[...]
بس بمساجد شدیم بهر تولا
مسجد اقصی کجاست؟ مسجداقصا؟
مسجد اقصای ماست بلده طیب
مسجد اقصی کجاهاست؟ «دنی فتدنا»
مسجد اقصی ظهور قدس تجلی
[...]
ای به گلستان هزار نرگس شهلا
در گل گلزار عارضت به تماشا
لاله و گل از تجلی تو به خوبی
قمری و بلبل ز شوق تو به علالا
در رخ روز از رخ تو بارقه مهر
[...]
ای تو ز آغاز و انتها همه دانا
قدرت تو کرده خاک مرده توانا
بال فرو ریخت مرغ وهم ز اوجت
لال به وصفت زبان فکرت دانا
قطرهٔ باران کجا و چشمهٔ خورشید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.