ای وزیری که گر ز کلک تو ابر
داشتی مایه در چکانیدی
گر عیال کف تو گشتی آز
از گداییش وارهاندی
بر تو گر نیستی مدار جهان
چرخ گرد جهان نگردیدی
دوش گفتند درد پایی هست
خواجه را کاش بنده نشنیدی
درد چشمش اگر امان دادی
آمدی پای خواجه بوسیدی
به سرو دیده آمدی پیشت
دیده بر پای خواجه مالیدی
دیده خویش را دوا کردی
درد پایش به دیده بر چیدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در دل افروز مجلس عضدی
از همه نوع نعمت ابدی
عمر ضایع مکن به بیخردی
دور شو دور، از صفات بدی
سخت آشفته جمال خودی
ورچه نوعیست این زبیخردی
قصد جانم چرا کنی چندین
نه بدین شرط دل همی ستدی
با من این شکل میکنی یا خود
[...]
بود پرویز را چه باربدی
که نوا صد نه صدهزار زدی
لب و دندان یار من نگرید
خوشی روزگار من نگرید
تیر دیدی که در کمان باشد
قامتش در کنار من نگرید
اختیار منست خوبی او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.