خوشا! دلی که گرفتار زلف دلبند است
دلی است فارغ و آزاد، کو درین بند است
به تیر غمزه، مرا صید کرد و میدانم
که هیچ صید بدین لاغری، نیفکندست
علاج علت من، می کند به شربت صبر
لبت، که چاشنی صیر کرده، از قند است
فراق بر دل نادان، چو کاه، برگی نیست
ولیک بر همه دان، همچو کو الوند است
طریق بادیه را از شتر سوار، مپرس
بیا ببین، که به پای پیادگان، چند است
حدیث واعظ بلبل کجا سحر شنود؟
کسی که غنچه صفت، گوش دل، در آکند ست
میانه من و تو، صحبت از چه امروز است
دل مرا ز ازل، باز، با تو پیوند است
دل از محبت خاصان، که بر تواند کند؟
مگر کسی که دل از جان خویش برکندست
اگر تو، ملتفت من شوی وگر نشوی
رعایت طرف بنده بر خداوند است
ز خاک کوی حبیبم، مران، که سلمان را
بخاک پای و سر کوی یار، سوگند است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و وابستگی عمیق به معشوق است. شاعر دل خوشی را ستایش میکند که به زلف محبوب گرفتار است و این گرفتار شدن را نوعی آزادی میداند. او به درد و رنج ناشی از دوری معشوق اشاره میکند و میگوید که نادانان فراق را به سادگی درک نمیکنند، اما برای دانایان این موضوع سنگین و پرمعناست. شاعر به تمایز بین شترسوار و پیاده در مسیر عشق اشاره میکند که نشان میدهد تجربه عشق پیچیدهتر از آن است که به سادگی توضیح داده شود. او در نهایت بر پیوند ازلی دل خود با محبوب تاکید میکند و میگوید که توجه به او مهم است، زیرا این پیوند از دل و جان او برمیخیزد. در آخر، شاعر به وفاداری و ارزشی که در پای محبوب دارد اشاره میکند و سوگند میخورد به خاک کوی او.
هوش مصنوعی: دل کسی که به زلف محبوبش گرفتار است، دل خوشی است که آزاد و رها بوده و در این قید و بند عشق، احساس راحتی و خوشحالی میکند.
هوش مصنوعی: با نگاهی فریبنده و خاص، مرا به دام انداخت و میدانم که هیچ شکارچیای اینقدر لاغر و ضعیف را نمیگیرد.
هوش مصنوعی: درمان درد من، با نوشیدنی صبر لبهای تو به دست میآید، که طعم شیرینیاش به خاطر قند است.
هوش مصنوعی: جدایی برای دل بیخبر، همانند کاه بیارزش است، اما برای کسی که آگاه است، مانند کوه الوند سنگین و با اهمیت است.
هوش مصنوعی: برای دانستن راههای دشوار بیابان، از کسانی که سوار شتر هستند نپرس. بهتر است خودت به چشم ببینی که راه برای پیادهها چقدر طولانی و سخت است.
هوش مصنوعی: داستانی که بلبل برای دیگران میگوید، چگونه میتواند به سحرها برسد؟ کسی که مانند غنچه، قلبش آمادهی دریافت احساسات و معانی عمیق است، میتواند به درک واقعی برسد.
هوش مصنوعی: امروز بین من و تو درباره چه چیزی صحبت میکنیم؟ دل من از گذشتهها، همیشه با تو ارتباط داشته است.
هوش مصنوعی: دل را نمیتوان از محبت و عشق خاصان جدا کرد، مگر آنکه کسی دلش را به گونهای از جان خودش جدا کند.
هوش مصنوعی: اگر تو به من توجه کنی یا نکنی، این وظیفه من است که به خداوند ایمان داشته باشم و از او پیروی کنم.
هوش مصنوعی: مرا از سرزمین محبوبم دور نکن، چرا که سلمان بر پای و سر راه معشوقش قسم خورده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه چون نگری سر به سر همه پند است
به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
زمانه گفت مرا خشم خویش دار نگاه
[...]
ندیدهام رخ خوب تو، روزکی چند است
بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است
به یک نظاره به روی تو دیده خشنود است
به یک کرشمه دل از غمزهٔ تو خرسند است
فتور غمزهٔ تو خون من بخواهد ریخت
[...]
شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق در بند است
گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم
کدام سرو به بالای دوست مانند است؟
پیام من که رساند به یار مهرگسل
[...]
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
ز روز نیک کسان گفت غم مخور زنهار
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
گشاد صد دل از آن غنچه شکر خند است
به یک کرشمه او کار خلق در بند است
به خنده نمیکنت که بر دلم دارد
حق نمک که فزون از هزار سوگند است
که زلفت از دل من گر هزار بار برد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.