ره، خرابات است و درد سالخورده، پیر ما
کس نمیداند به غیر از پیر ما، تدبیر ما
خاک را از خاصیت اکسیر اگر، زر میکند
ساقیا میده، که ما، خاکیم و می، اکسیر ما
ما که از دور ازل مستیم و عاشق، تا کنون
غالبا صورت نبندد، بعد از این تغییر ما
من غلام هندوی آن سرو آزادم که او
بر سمن بنوشت خطی، از پی تحریر ما
بر شب زلفش گر ای باد صبا، یابی گذر
گو حذر کن، زینهار، از ناله شبگیر ما
ما به سوز آتش دل عالمی میسوختیم
گر نه آب چشم ما میبود، دامنگیر ما
ای که میگویی مشو دیوانه زلفش بگو
تا نجنباند نسیم صبحدم، زنجیر ما
خدمتی لایق نمیآید ز ما، در خدمتت
وای بر ما، چون نبخشایی تو بر تقصیر ما
گفته ای سلمان، که من خود را فدایش میکنم
زودتر، زنهار کافاتست در تاخیر ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج سالخوردهای سخن میگوید که تنها او تدبیر واقعی را میداند. شاعر به وصف عشق و حالتی مستی خود اشاره میکند که از آغاز دنیا وجود داشته و همچنان ادامه دارد. او به زیبایی و زلف محبوب اشاره کرده و از تاثیری که بر دلهای عاشقان میگذارد، صحبت میکند. شاعر در نهایت به معذرتخواهی از معشوق و ابراز عجز در خدمت به او میپردازد و از او درخواست عفو میکند. در کل، شعر بیانگر عشق، اشتیاق و درد ناشی از جدایی است.
هوش مصنوعی: راه، به سمت مکانهایی پر از مشکلات و ناآرامی است و درد و رنجی که سالهای زیادی را پشت سر گذاشتهایم. تنها فردی که از وضعیت ما خبر دارد و میتواند ما را راهنمایی کند، همین پیر ماست. کسی دیگر نمیداند که ما چه تدبیری داریم.
هوش مصنوعی: ساقی، اگر خاکی را به خاصیت اکسیر تبدیل میکند و به طلا میرسد، پس به ما هم بنوشان که ما از خاک هستیم و شراب، داروی روح ماست.
هوش مصنوعی: ما از آغاز وجودمان شیدا و عاشق بودیم و تاکنون اکثر اوقات به شکل ظاهری درنیامدهایم، از این به بعد هم تغییرات ما ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: من خدمتگزار آن دختر زیبای هندی هستم که بر درخت سمن، پیامی را برای من نوشت.
هوش مصنوعی: اگر بادی از راه برسی و به موهای شبتاب او برخورد کنی، به او بگو که مراقب باشد، که مبادا صدای نالههای شبانه ما را بشنود و دچار دردسر شود.
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق و درد دل خود، جهانی را در آتش میسوزاندیم. اگر نبود آب چشم ما، این مشکلات و دردها بر ما نمیافتاد.
هوش مصنوعی: ای کسی که میگویی به خاطر زلفش دیوانه نشو، بگو که اگر نسیم صبح به زنجیر ما نجنبد، ما هم بیخیال زلف او خواهیم ماند.
هوش مصنوعی: ما از عهدهی انجام خدمت شایستهای به تو برنمیآییم و این برای ما جای افسوس دارد، چرا که اگر تو از خطاهای ما بگذری، بر ما چه خواهد آمد؟
هوش مصنوعی: سلمان گفته است که من آمادهام خودم را فدای او کنم، اما باید مراقب باشیم که در تأخیر ما ضرر نکنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرقه رهن خانه ی خمّار دارد پیر ما
ای همه رندان مرید پیر ساغر گیر ما
گر شدیم از باده بدنام جهان تدبیر چیست
همچنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما
سرو را باشد سماع از ناله ی دلسوز مرغ
[...]
مایل عشق خرابات است عقل پیر ما
تا چه آرد بر سر ما پیر بیتدبیر ما
من به جز تقدیر تدبیری ندارم عشق را
این چنین رفته است گویی در ازل تقدیر ما
عشق را اکسیر گویند، وجهی ظاهرست
[...]
دوش از مسجد سویِ میخانه آمد پیرِ ما
چیست یارانِ طریقت بعد از این تدبیرِ ما؟
ما مریدان روی سویِ قبله چون آریم چون؟
روی سویِ خانهٔ خَمّار دارد پیرِ ما
در خراباتِ طریقت ما به هم منزل شویم
[...]
ما مرید راه عشقیم و جوانان پیر ما
التفات خاطر پیران بود تدبیر ما
زآب چشم ما کند زنجیر سازی باد آه
تا کشد سرو قدت را پای در زنجیر ما
«والضحی » باشد کنایت زان دوزخ «والشمس » نیز
[...]
حاجت دام و کمندی نیست در تسخیر ما
گردش چشمی بود بس حلقه زنجیر ما
ما خراب از آب شمشیر تغافل گشته ایم
می توان کردن به گرد دامنی تعمیر ما
از عیار نامه ما دردمندان آگهند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.