ما مرید راه عشقیم و جوانان پیر ما
التفات خاطر پیران بود تدبیر ما
زآب چشم ما کند زنجیر سازی باد آه
تا کشد سرو قدت را پای در زنجیر ما
«والضحی » باشد کنایت زان دوزخ «والشمس » نیز
در بیان حسن تو واضح بود تفسیر ما
خامه بشکستیم و لب بستیم از اسرار عشق
کان نه در تحریر ما گنجد نه در تقریر ما
تیر تو غمزه ست و تیر ما دعای نیم شب
تیر خود انداختی می کن حذر از تیر ما
گرز جیب گل نیاید نکهت پیراهنت
باد در گلگشت بستان خار دامنگیر ما
گربرآن در رفت تقصیری زما اینک رسید
اشک جامی تا بخواهد عذری از تقصیر ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و ارادت به معشوق است. شاعر خود را مرید عشق معرفی میکند و میگوید که در پی عشق، جوانان به پیران توجه دارند. اشکهای او به زنجیری تبدیل میشود که پای معشوق را میگیرد. شاعر با اشاره به نورانی بودن عشق، از قدرت بیان عشق و رازهای آن صحبت میکند. او با تصویر تیر غمزه معشوق و دعاهای شبانه نشان میدهد که عشق او خطرناک و تاثیرگذار است. در نهایت، شاعر از اشکها و تقصیرات خود در عشق سخن میگوید و به نوعی طلب بخشش میکند.
هوش مصنوعی: ما به پیروی از عشق، جوانهایی هستیم که از تجربیات و حکمتهای پیران بهرهمند میشویم و این توجه آنان به ما، راهنما و تدبیرکنندهی مسیر ماست.
هوش مصنوعی: از اشک چشم ما، باد آهی ایجاد میکند که مانند زنجیری، قامت تو را به زنجیر ما میکشد.
هوش مصنوعی: در اینجا به روشنایی صبح و زیبایی خورشید اشاره شده است که نمادهایی از چیزهای خوب و مثبت هستند. این تصویرسازی به وضوح نشاندهنده زیبایی و جذابیت توست که مانند نور خورشید در دلها تابش دارد.
هوش مصنوعی: ما قلم را شکستهایم و از بیان رازهای عشق خاموش ماندهایم، چون این اسرار نه در نوشتار ما جا میگیرد و نه در گفتههایمان قابل بیان است.
هوش مصنوعی: چشمک تو مانند تیر است و دعای ما در شب نیمه شب مانند تیر. تو تیر خود را پرتاب کردی، بنابراین مراقب تیر ما باش.
هوش مصنوعی: اگر عطر و بوی گل از جیب تو نادیده گرفته شود، بو و اثر پیراهنت در باغ گل میپیچد و خارهایی که گریبان ما را گرفتهاند، ما را آزار میدهند.
هوش مصنوعی: چون او از ما دور شد، حالا نوبت ماست که با اشکی در دلمان، به دنبال عذری برای اشتباهاتمان باشیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرقه رهن خانه ی خمّار دارد پیر ما
ای همه رندان مرید پیر ساغر گیر ما
گر شدیم از باده بدنام جهان تدبیر چیست
همچنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما
سرو را باشد سماع از ناله ی دلسوز مرغ
[...]
ره، خرابات است و درد سالخورده، پیر ما
کس نمیداند به غیر از پیر ما، تدبیر ما
خاک را از خاصیت اکسیر اگر، زر میکند
ساقیا میده، که ما، خاکیم و می، اکسیر ما
ما که از دور ازل مستیم و عاشق، تا کنون
[...]
مایل عشق خرابات است عقل پیر ما
تا چه آرد بر سر ما پیر بیتدبیر ما
من به جز تقدیر تدبیری ندارم عشق را
این چنین رفته است گویی در ازل تقدیر ما
عشق را اکسیر گویند، وجهی ظاهرست
[...]
دوش از مسجد سویِ میخانه آمد پیرِ ما
چیست یارانِ طریقت بعد از این تدبیرِ ما؟
ما مریدان روی سویِ قبله چون آریم چون؟
روی سویِ خانهٔ خَمّار دارد پیرِ ما
در خراباتِ طریقت ما به هم منزل شویم
[...]
حاجت دام و کمندی نیست در تسخیر ما
گردش چشمی بود بس حلقه زنجیر ما
ما خراب از آب شمشیر تغافل گشته ایم
می توان کردن به گرد دامنی تعمیر ما
از عیار نامه ما دردمندان آگهند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.