گنجور

 
سلیم تهرانی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «ابروی تو از غمزه دگر پر گره است» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ت» است.

حرف آخر قافیه

الف
ت
ح
د
ر
ز
ش
گ
ل
م
ن
ه
ی

شماره ۱: یخ بسته جهان ز بس ز تأثیر هوا

شماره ۲: در دل همه در گره گشایی ست خدا

شماره ۳: ای ابر، به گلزار تمنا بازآ

شماره ۴: خواجه نکند نظر به سوی حلوا

شماره ۵: می آیی و مطلب دل این بود، بیا

شماره ۶: تا چند به هر بزم که می خوانندت

شماره ۷: ای کرده جفای آسمان دلگیرت

شماره ۸: دل از غم عشق گلرخان بی تاب است

شماره ۹: میخانه طرب خیز چو طبع مست است

شماره ۱۰: ای بلبل خوش نغمه، مکان تو کجاست

شماره ۱۱: حاسد که همه دعوی لافش پوچ است

شماره ۱۲: تشویش سفر با دل ناشاد بد است

شماره ۱۳: حال دلم از طرز نوایم پیداست

شماره ۱۴: ماییم که داغ دل ما ناسور است

شماره ۱۵: این عشق که برق عافیت پرداز است

شماره ۱۶: بر هرچه نگاه کردم اسباب غم است

شماره ۱۷: دیگر ز بهار، شورش مرغان است

شماره ۱۸: مال دنیا که منعمان را جان است

شماره ۱۹: رخشت که دمش علامت چوگان است

شماره ۲۰: ماییم و دلی که دایم از غم خون است

شماره ۲۱: ابروی تو از غمزه دگر پر گره است

شماره ۲۲: دیگر ز چمن خرمی اخراج شده ست

شماره ۲۳: با من بخت سیاه در بدمهری ست

شماره ۲۴: امشب که فلک در پی عشرت سازی ست

شماره ۲۵: ای دل چه نشسته ای که فرصت نفسی ست

شماره ۲۶: از گریه ی ماست هرکجا طوفانی ست

شماره ۲۷: ای خواجه ترا ضعیفی از پیری نیست

شماره ۲۸: عارف که به سعی خویش از دنیا رفت

شماره ۲۹: دردا که ز دست، یار بگزیده برفت

شماره ۳۰: بی جذبه ی دوستان ز جا نتوان رفت

شماره ۳۱: در بحر نیابد اگر از فیض تو قوت

شماره ۳۲: نوروز شد و زد به گلستان ز فرح

شماره ۳۳: جمعند در انجمن چو ارباب عناد

شماره ۳۴: ای غمزه ی تو نهاده رسم بیداد

شماره ۳۵: عید تو همیشه در طرب سازی باد

شماره ۳۶: نوروز تو از گل به قدح سازی باد

شماره ۳۷: عید تو به سامان ز طرب سازی باد

شماره ۳۸: ایزد ما را ز لطف چون جان می داد

شماره ۳۹: چون حرف تب تو در میان می افتد

شماره ۴۰: کو ساقی، تا ره مروت سپرد

شماره ۴۱: ای آن که مسیح آنچه مجمل دارد

شماره ۴۲: در صبر اگرچه دل رسایی دارد

شماره ۴۳: بی تاب و تبم چو شمع تن می میرد

شماره ۴۴: دیگر به چمن نغمه ی مرغان سرشد

شماره ۴۵: درهم دلم از بودن شهر و ده شد

شماره ۴۶: از شوق تو خون در دل گل می جوشد

شماره ۴۷: آن بلبل مستم که خروشم بردند

شماره ۴۸: الماس به زخم دل فگاران ریزند

شماره ۴۹: جمعی که به هند رانده از ایرانند

شماره ۵۰: در خانه مرا نه بیم ماند و نه امید

شماره ۵۱: ماییم درین گلشن پر بیم و امید

شماره ۵۲: ای خواجه ترا چه پیرهن می باید؟

شماره ۵۳: در باغ، رخت چو سوی گل می آید

شماره ۵۴: صبح است و نوای بلبلی می آید

شماره ۵۵: هرکس در کینه زد، دل آزاری دید

شماره ۵۶: عید است، دکان زهد را تخته کنید

شماره ۵۷: ای اهل سخن از کرمت شکرگزار

شماره ۵۸: چون چشم حسود است جهان برمن شور

شماره ۵۹: افسوس که از شورش این بحر خطیر

شماره ۶۰: غیر از تو، حریفان همه ای حضرت میر

شماره ۶۱: ای بزم ترا ساغر می مجمره سوز

شماره ۶۲: تا شد مه من سرو گلستان طبش

شماره ۶۳: بر خواجه ببین و قامت و رفتارش

شماره ۶۴: ای از کرم تو بخل دایم در تنگ

شماره ۶۵: تا بلبل طبع دارد آهنگ غزل

شماره ۶۶: باغی دارم همچو بهشت ای بلبل

شماره ۶۷: دارم ز غم تو صد فغان اندر دل

شماره ۶۸: تا افتادی ز صدر زین، ناشادم

شماره ۶۹: در عشق کجا دمی به عشرت بودم؟

شماره ۷۰: ای شاخ گل این حسن قبولت نازم

شماره ۷۱: از صحبت آن رشک ملک می ترسم

شماره ۷۲: ای حاصل دور سال و ماه عالم

شماره ۷۳: خود را چه اسیر غم ایام کنم؟

شماره ۷۴: دستی به چمن دراز بر گل نکنم

شماره ۷۵: نه دل که چو گل به پیش یاری داریم

شماره ۷۶: ما حاصل شاخسار خشکی داریم

شماره ۷۷: ای آنکه ترا مدح و ثنا می گویم

شماره ۷۸: آسوده نه ایم یک زمان از رفتن

شماره ۷۹: در وادی عشق، شعله خس پوش مکن

شماره ۸۰: زان طرف کله چو کاکل آید بیرون

شماره ۸۱: تا آمدن تو شوق را گشت یقین

شماره ۸۲: با هم دو برادر سیه فام ببین

شماره ۸۳: ای آن که معانی ز تو محتاج شده

شماره ۸۴: مهری به دلم چو نور در باصره ای

شماره ۸۵: از تندی مرکب نه ز زین افتادی

شماره ۸۶: هرگز نرسانیده سعادتمندی

شماره ۸۷: ای ساغر می اگر گهر می بودی

شماره ۸۸: ای غیر که همچون مژه از گریه تری

شماره ۸۹: از یک طرف آشنا و غیری داری

شماره ۹۰: این پیکر زرین که جهان گشته بسی

شماره ۹۱: گه منع کنندم ز غم مشتاقی

شماره ۹۲: از شورش دریاست دلم غمخورکی

شماره ۹۳: ای دشمن اهل سخن از بی سخنی

شماره ۹۴: چون شعله ز خویش باش افروختنی

sunny dark_mode