چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی
عشق عالمسوز، تیغ آفتاب زندگی
خضر از سرچشمهٔ خم بیخبر افتاده است
جوهر می آتش مرگ است و آب زندگی
در قیامت از متاع دین و ایمانم مپرس
شد به تاراج فنا در انقلاب زندگی
عاشقان را راحتی گر هست، بعد از کشتن است
چند چون سیماب باشم در عذاب زندگی
خضر پندارد مرا از فیض عشق او ملک
کز کفن میآیدم بوی گلاب زندگی
عالم دیگر ترا خواهد به چشم آمد سلیم
میشوی بیدار اگر روزی ز خواب زندگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق انسانی در مواجهه با زندگی و عشق میپردازد. شاعر با اشاره به درد و رنج دل، به تأثیرات عشق و زندگی بر روح انسان میپردازد. او به مفهوم فنا و گذرایی زندگی اشاره کرده و میگوید حتی ایمان و دین نیز در این دنیای زودگذر تحت تأثیر قرار میگیرند. عشق و راحتی واقعی، به رغم سختیها و رنجها، در نهایت از وجود عشق و الهام ناشی میشود. شاعر به خواننده یادآوری میکند که اگر روزی از خواب غفلت بیدار شود، زندگی به طرز دیگری برایش نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: درد دل چیست؟ زندگی پر از عشق و شوقی سوزان مانند شرابی است که وجود را میسوزاند، همانطور که تیغ آفتاب زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: خضر، که نماد دانایی و آگاهی است، از منبع اصلی و حقیقت آگاهی بیخبر مانده و در حال نوشیدن از خم میباشد. در اینجا، جوهر می نماد آتش مرگ و نابودی است، در حالی که آب نماینده زندگی و حیات است. به نوعی، این بیت به تضاد میان مرگ و زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در روز قیامت از من درباره دینداری و ایمانم سوال نکن، چون تمام آنها در جریان زندگی و تغییراتش به باد رفتهاند.
هوش مصنوعی: عاشقان اگر در دنیای دشوار، آرامش و راحتی داشته باشند، این آرامش تنها پس از رنج و زحمت به دست میآید. چون زندگی برای من همچون جیوه است و دائم در عذاب و بیقراری هستم.
هوش مصنوعی: خضر فکر میکند که من از برکت عشق او مانند فرشتهای هستم که با بوی عطر گل زندگی به دنیا آمدهام.
هوش مصنوعی: دنیا و واقعیتهای آن برای تو به شکل دیگری نمایان خواهد شد. اگر روزی از خواب غفلت و بیخبری بیدار شوی، به آرامش و آگاهی دست پیدا خواهی کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جلوه برقی است نور آفتاب زندگی
گردش چشمی است دوران حباب زندگی
از وجود ما گل آلودست این آب زلال
ورنه دردی نیست در جام شراب زندگی
جلوه صبح نشاطش خنده واری بیش نیست
[...]
در زمان ما نمیبارد سحاب زندگی
خشک گردیدهست در سرچشمه آب زندگی
از جفای بیحد ایام و گردشهای دهر
گشته کوته رشته عمرم ز تاب زندگی
نیست آسایش به بزم دهر، در مینای تن
[...]
آمدی وصلت به جامم ریخت آب زندگی
رفتی و در ساغرم خون شد شراب زندگی
خالی از معنی بود این دفتر از هم گو بپاش
همچو اوراق خزان ما را کتاب زندگی
بود عافل از شهادت خضر در ظلمت شتافت
[...]
جاودان داریم در ساغر شراب زندگی
من ز صهبای محبت خضر از آب زندگی
زندگی دارد شتاب و ساقی دوران درنگ
بادرنگ او نمی سازد شتاب زندگی
زاختر بد روزی آن ماه جهانتاب از درم
[...]
ریز بر خاک فنا ای خضر آب زندگی
من ندارم چون تو این اندازه تاب زندگی
دفتر عمر مرا ای مرگ سرتاپا بشوی
پاک کن با دست خود ما را حساب زندگی
خواب من خواب پریشان خورد من خون جگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.