گنجور

 
صائب تبریزی

جلوه برقی است نور آفتاب زندگی

گردش چشمی است دوران حباب زندگی

از وجود ما گل آلودست این آب زلال

ورنه دردی نیست در جام شراب زندگی

جلوه صبح نشاطش خنده واری بیش نیست

دل منه بر باده پا در رکاب زندگی

جز پشیمانی ندارد حاصلی عمر دراز

آه افسوسی است هر سطر از کتاب زندگی

عمر جاویدان اگر دل را نمی سازد سیاه

در سیاهی از چه پنهان است آب زندگی؟

هر نفس فردی به خاک افتد ز اوراق حواس

چون به زردی رو گذارد آفتاب زندگی

هر چه باشد نیستی در پی ندارد بیم مرگ

بر نفس پیوسته لرزد کامیاب زندگی

خاک و باد و آب و آتش را به یکدیگر گذار

درگذر از عالم پرانقلاب زندگی

سایه ارباب دولت شمع راه ظلمت است

خضر از اقبال سکندر یافت آب زندگی

خاک صحرای عدم را می شمارد توتیا

قطره زد هر کس دو روزی در رکاب زندگی

از قد خم گشته پیران ندارد هیچ شرم

از سر پل می رود پیوسته آب زندگی

گر درین عالم نبودی موج اشک و مد آه

آیه رحمت نبودی در کتاب زندگی

بر گرانخوابان بود کوتاه شبهای دراز

طول شب را چشم بیدارست آب زندگی

من شدم دلگیر صائب زین حیات پنج روز

خضر چون آورد تا امروز تاب زندگی؟

 
 
 
صائب تبریزی

من گرفتم برنیارد موج شمشیر از نیام

از هوای خود خطر دارد حباب زندگی

در درازی عمر ما از خضر کوتاهی نداشت

رشته ما شد گره از پیچ و تاب زندگی

هر که دیوار یتیمی را چو خضرآباد کرد

[...]

سلیم تهرانی

چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی

عشق عالم‌سوز، تیغ آفتاب زندگی

خضر از سرچشمهٔ خم بی‌خبر افتاده است

جوهر می آتش مرگ است و آب زندگی

در قیامت از متاع دین و ایمانم مپرس

[...]

قصاب کاشانی

در زمان ما نمی‌بارد سحاب زندگی

خشک گردیده‌ست در سرچشمه آب زندگی

از جفای بی‌حد ایام و گردش‌های دهر

گشته کوته رشته عمرم ز تاب زندگی

نیست آسایش به بزم دهر، در مینای تن

[...]

مشتاق اصفهانی

آمدی وصلت به جامم ریخت آب زندگی

رفتی و در ساغرم خون شد شراب زندگی

خالی از معنی بود این دفتر از هم گو بپاش

همچو اوراق خزان ما را کتاب زندگی

بود عافل از شهادت خضر در ظلمت شتافت

[...]

سحاب اصفهانی

جاودان داریم در ساغر شراب زندگی

من ز صهبای محبت خضر از آب زندگی

زندگی دارد شتاب و ساقی دوران درنگ

بادرنگ او نمی سازد شتاب زندگی

زاختر بد روزی آن ماه جهانتاب از درم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه