جلوه برقی است نور آفتاب زندگی
گردش چشمی است دوران حباب زندگی
از وجود ما گل آلودست این آب زلال
ورنه دردی نیست در جام شراب زندگی
جلوه صبح نشاطش خنده واری بیش نیست
دل منه بر باده پا در رکاب زندگی
جز پشیمانی ندارد حاصلی عمر دراز
آه افسوسی است هر سطر از کتاب زندگی
عمر جاویدان اگر دل را نمی سازد سیاه
در سیاهی از چه پنهان است آب زندگی؟
هر نفس فردی به خاک افتد ز اوراق حواس
چون به زردی رو گذارد آفتاب زندگی
هر چه باشد نیستی در پی ندارد بیم مرگ
بر نفس پیوسته لرزد کامیاب زندگی
خاک و باد و آب و آتش را به یکدیگر گذار
درگذر از عالم پرانقلاب زندگی
سایه ارباب دولت شمع راه ظلمت است
خضر از اقبال سکندر یافت آب زندگی
خاک صحرای عدم را می شمارد توتیا
قطره زد هر کس دو روزی در رکاب زندگی
از قد خم گشته پیران ندارد هیچ شرم
از سر پل می رود پیوسته آب زندگی
گر درین عالم نبودی موج اشک و مد آه
آیه رحمت نبودی در کتاب زندگی
بر گرانخوابان بود کوتاه شبهای دراز
طول شب را چشم بیدارست آب زندگی
من شدم دلگیر صائب زین حیات پنج روز
خضر چون آورد تا امروز تاب زندگی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی جنبههای مختلف زندگی و تجربیات انسانی میپردازد. شاعر زندگی را بهعنوان یک جلوه از نور خورشید و حبابی در حال گردش توصیف میکند که تلخیها و لذتها را در خود دارد. او به شکلی انتقادی به عمر طولانی اشاره میکند که بدون استفاده صحیح، فقط به پشیمانی و حسرت منجر میشود. زندگی را پر از تضادها و ناپایداریها میبیند، و در عین حال به زیباییهای آن نیز اشاره میکند. شاعر از ناپایداری اشک و شادی در زندگی صحبت میکند، و به این نتیجه میرسد که زندگی با همه دشواریها و زودگذریاش، باز هم تجربهای ارزشمند است.
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و درخشانی زندگی اشاره دارد. نور آفتاب نمایانگر شور و انرژی حیات است، در حالی که گردش چشمان نماد گذر زمان و تغییرات در زندگی میباشد. همچنین، حباب به لحظات گذرا و شکننده زندگی اشاره میکند که ممکن است در عین زیبایی به سرعت از بین بروند.
هوش مصنوعی: آب زلالی که باید صاف و بیعیب باشد، به خاطر وجود ما آلوده و ناپاک است. اگر ما مشکلات و دردها را ایجاد نمیکردیم، خوشی و شادی در زندگی مانند شراب بیدرد و شیرین بود.
هوش مصنوعی: طلوع صبح با نشاطش بیشتر شبیه به خندهای است، دل من بر باده آماده است تا در مسیر زندگی حرکت کند.
هوش مصنوعی: زندگی بیهودهگی جز افسوس به همراه ندارد. هر لحظه از عمر طولانی تنها یک یادآوری از تلخیها و پشیمانیهاست.
هوش مصنوعی: اگر عمر طولانی هم نتواند دل را شاد کند و غم در دل پنهان باشد، پس آن آب زندگی که امیدبخش است، چرا باید در این تاریکی پنهان شود؟
هوش مصنوعی: هر لحظه که یک نفر از دنیا میرود، مثل ورقهای حواس او که تحت تأثیر زردی آفتاب زندگی قرار میگیرد، به خاک میافتد.
هوش مصنوعی: هرچه که باشد، نابودی و نیستی ترسی ایجاد نمیکند. اما ترس از مرگ باعث میشود که زندگی با نوسان و لرزش بگذرد و نتوانیم از آن لذت ببریم.
هوش مصنوعی: عناصر طبیعی مانند خاک، باد، آب و آتش را در هم بیافکن و از صحنه پر آشوب زندگی عبور کن.
هوش مصنوعی: سایه حاکم در واقع روشنایی و راهنما در مسیر تاریکی است، همانطور که خضر از خوشبختی اسکندر به آب جاودان دست پیدا کرد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، هر کس که مدتی در کنار زندگی خودش تلاش کند و زحمت بکشد، به اندازهای که اهمیت دارد، از لحظاتش بهرهبرداری میکند و در نهایت، زندگی اش به عنوان یک تجربه جمعآوری میشود. زندگی در بیابان عدم، همچون خاک بیکاربردی است که بر روی آن تأمل میشود، اما هر کسی میتواند با عمل و تلاش، ارزش و معنا به آن ببخشد.
هوش مصنوعی: پیران با قامت خمیده هیچ گونه شرمی ندارند و آب زندگی همواره در حال حرکت و پویایی از زیر پل عبور میکند.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا اشک و نوحه و غم وجود نداشت، آیات لطف و رحمت خداوند در کتاب زندگی وجود نمیداشت.
هوش مصنوعی: شبهای بلند و طولانی برای کسانی که خواب سنگینی دارند، کوتاه به نظر میرسد. در حالی که آنهایی که بیدارند، با چشمان باز، احساس میکنند که شب به درازا کشیده شده است. این وضعیت نشان میدهد که زندگی و نشاط در بیداری و آگاهی نهفته است.
هوش مصنوعی: من از این زندگی کوتاه و ناپایدار احساس ناامیدی میکنم. مانند خضر که تا امروز در تلاش بوده تا بر مشکلات زندگی غلبه کند، من هم در مییابم که چگونه میتوان به زندگی ادامه داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من گرفتم برنیارد موج شمشیر از نیام
از هوای خود خطر دارد حباب زندگی
در درازی عمر ما از خضر کوتاهی نداشت
رشته ما شد گره از پیچ و تاب زندگی
هر که دیوار یتیمی را چو خضرآباد کرد
[...]
چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی
عشق عالمسوز، تیغ آفتاب زندگی
خضر از سرچشمهٔ خم بیخبر افتاده است
جوهر می آتش مرگ است و آب زندگی
در قیامت از متاع دین و ایمانم مپرس
[...]
در زمان ما نمیبارد سحاب زندگی
خشک گردیدهست در سرچشمه آب زندگی
از جفای بیحد ایام و گردشهای دهر
گشته کوته رشته عمرم ز تاب زندگی
نیست آسایش به بزم دهر، در مینای تن
[...]
آمدی وصلت به جامم ریخت آب زندگی
رفتی و در ساغرم خون شد شراب زندگی
خالی از معنی بود این دفتر از هم گو بپاش
همچو اوراق خزان ما را کتاب زندگی
بود عافل از شهادت خضر در ظلمت شتافت
[...]
جاودان داریم در ساغر شراب زندگی
من ز صهبای محبت خضر از آب زندگی
زندگی دارد شتاب و ساقی دوران درنگ
بادرنگ او نمی سازد شتاب زندگی
زاختر بد روزی آن ماه جهانتاب از درم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.