گنجور

 
سلیم تهرانی

آهم به درون دل ز تنگی

پیچیده به هم، چو موی زنگی

ایمن نشوی، که اندرین بحر

هر موج زند دم از نهنگی

صد حربه در آستین عشق است

همچون خرطوم فیل جنگی

طوفان نکند به کشتی می

تأثیر چو کشتی فرنگی

بیچاره سلیم در زمانه

شمع روز است و خال زنگی