گنجور

 
سلیم تهرانی

صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه

آب اگر خواهد کسی از خضر، گوید چاه چاه

روزگار از نسبت پاکان کند اصلاح ما

دایه شوید روی طفلان را و گوید ماه ماه

التفات دایمی مخصوص جمعی دیگر است

گوشه ی چشمی به ما هم دارد، اما گاه گاه

در طریق شوق، آسایش نمی یابد تنش

جامه ی مرد مسافر گر نباشد راه راه

بر سر کوی محبت بر متاع خود سلیم

ناله از تأثیر آنجا ناله است و آه آه